مرکز مشاوره معین : مشاور تخصصی شما در تمام لحظات زندگی | لطفا صبر کنید ...



وبلاگ

لیست کلاسیک

Funeralflowers-GettyImages-104304949-5a3deb0c4e46ba0036947fc8-e1519937678708.jpg

مرگ جزء جدایی ناپذیر و به تعبیری قطعی ترین رویداد زندگی هر فرد پس از تولد او محسوب می شود. در کنار تجربه های شخصی زندگی، هر مشاوری در موقعیت حرفه ای خود بالاجبار در معرض مشاوره جویی افرادی قرار دارد که یا نگران نحوه ی مواجهه ی نزدیکان خود با رویداد مرگ عزیزی هستند و یا خود را ناتوان از مدارای کارآمد با تبعات مرگ ناگهانی و یا تدریجی عزیزی ارزیابی کرده اند. به طور معمول، سهم بیشتری از مشکلات گروه اول مراجعین را نگرانی آنها نسبت به واکنش های روانی خردسالان اطرافشان نسبت به رویداد مرگ تشکیل می دهد. به همین ترتیب آموزگاران و مربیان پرورشی مدارس نیز با توجه به شمار زیاد کودکانی که با آنها سرو کار دارند، هرساله با عده ای از دانش آموزان روبرو می شوند که در اثر مرگ، فرد با اهمیتی را در محیط زندگی خود از دست داده اند و این در حالی است که شاید بیشترین فشار را در این مواقع، والدین یا سرپرستان این گروه از کودکان تجربه می کنند و بیش از همه نیازمند آگاهی از نحوه ی واکنش روانی کودکان سنین مختلف در مواجهه با واقعیت مرگ نزدیکان و نیز دانستن روش های درست مواجهه با واکنش های کودکان هستند.

واقعیت این است که واکنش کودکان در مواجهه ی با مرگ نزدیکان ، با آنچه در بزرگسالان وجود دارد، بسیار متفاوت است. در سنین کودکی نیز برداشت کودکان از مرگ متناسب با سن و سال آنها فرق می کند. کودکان سنین پیش دبستانی مرگ را به عنوان یک پدیده ی موقتی و قابل بازگشت تلقی می کنند، برای مثال تا سنین 3 سالگی مفهوم مرگ برای کودک غیرقابل درک است. آنها بین سنین 3 تا 5 سالگی، مرگ را به عنوان یک مسافرت طولانی تلقی می کنند و غیر قابل بازگشت بودن آن برایشان قابل فهم نیست. در این سنین مرگ معادل خواب تلقی می شود و اگر فرصت کافی برای صحبت در مورد مرگ را نیافته باشند و یا در اثر برخورد نارسای اطرافیان، اضطراب زیادی را تجربه کرده باشند، ممکن است دچار مشکلات حین خواب و به خواب رفتن گردند. آنها ممکن است نبودن فرد با اهمیت در زندگی را به رفتار غلط خود نسبت دهند و خود را مسئول آن بدانند، بنابراین احساس گنا زیادی بکنند. گاه این احساس گناه کردن ها ممکن است مشکلات جدی در توانایی حفظ آرامش خود، خوابیدن، غذاخوردن و برقراری و حفظ ارتباط با همسالان و بزرگترها را به جای بگذارد.

در سنین 5 تا 8 سالگی برداشت کودک نسبت به مرگ بیشتر از گذشته شبیه افراد بزرگسال می شود، ولی بیشتر کودکان در این سنین هنوز تصور می کنند که این مسأله هرگز در مورد آنها و یا افراد دیگری که آنها می شناسند، روی نخواهد داد. پس از سنین 8 یا 9 سالگی، تقریبا اغلب کودکان می دانند که مرگ بدون بازگشت است و هر آن ممکن است برای خود آنها اتفاق بیفتد. در این سنین کودک علاوه بر اضطراب ناشی از در دسترس نبودن فرد محبوب، دچار اضطراب نیستی خویش نیز می شود. به علاوه تا حدودی قادر است غم و اندوه و اضطراب نزدیکان را پس از رویداد احتمالی مرگ خویش پیش بینی کرده، از آن نیز متأثر گردد. در سنین بعد از 12 سال، علاوه بر موارد فوق، اضطراب نیمه کاره ماندن کارها، تنها ماندن عزیزان، و سرانجام ابهام سفر مرگ، به وضوح در نوجوان قابل مشاهده است.

اگرچه نحوه ی بروز این اضطراب ها ممکن است با بزرگسالان تفاوت های اساسی داشته باشد. مرگ نزدیکان می تواند غم و اندوه فراوان، ناامیدی و خشم زیادی را به بار آورد. وقتی عزیزی از میان خانواده ای رخت برمی بندد، علاوه بر ضربه ی عاطفی و سردرگمی که ممکن است پس از این واقعه به طور مستقیم به کودک دست بدهد، ناراحتی سایر اطرافیان سوگوار و عوارض عاطفی که آنها تجربه می کنند نیز باعث می شود که از میزان مراقبت و حمایت کنندگی شان نسبت به کودک کاسته شود و این خود موجب افزایش سردرگمی و اضطراب کودک می گردد. بی تفاوتی احتمالی و یا واکنش خفیف عاطفی برخی از کودکان، به خصوص در سنین پایین، تا چند هفته پس از مرگ یکی از عزیزان، لزوما پدیده ای غیرطبیعی و نابهنجار نیست و این شاید به خاطر عدم درک کامل آنها از بازگشت ناپذیری فرد متوفی و یا ناتوانی در پیش بینی پی آمدهای منفی آن باشد. اما در مواردی که این بی تفاوتی یا انکار مرگ طول بکشد و یا بروز واکنش های غمگینی بیش از حد به تأخیر بیفتد، می تواند در آینده مشکلات بسیار جدی تری را بوجود آورد.

در موقع تدفین، اگر کودک از شرکت در مراسم بترسد، نباید او را به این کار مجبور کرد. بدیهی است که مشارکت دادن او در مراسم ختم، شب هفت و چهلم و نیز چیدن سفره و … در تسریع ایجاد حالت تعادل مؤثر است. در این شرایط باید به کودک فرصت داد تا به راحتی عزاداری و گریه کند، از خاطراتش با فرد متوفی سخن بگوید و احساس محبت یا حتی کینه ای را که ممکن است نسبت به متوفی داشته باشد، مطرح سازد.

نکته ی بسیار مهم این است که برای کودکان زیر 12 سال، دیدن بدن متوفی توصیه نمی شود و اطرافیان باید ( به خصوص در مواردی که به هر علت جسد از حالت طبیعی خود خارج شده است) از این کار ممانعت به عمل آورند.

با توجه به این نکته که پرخاشگری های کودک ( و حتی بزرگسال) اغلب ناشی از ناکامی آنها در ارضای نیازهای اساسی است و از آنجا که فرد متوفی ارضاء کننده ی بسیاری از نیازهای اساسی، امنیت مادی و عاطفی کودک بوده است، فقدانش به عنوان یک ناکامی عمده می تواند در کودک پرخاشگری زیادی تولید نماید. بدیهی است اگر این پرخاشگری بیش از حد دوام یابد، و یا از شدت خیلی بالایی برخوردار باشد، یاری جستن از یک روان شناس کودک ضروری است. گاهی پس از مرگ والد، برخی از کودکان شروع به بروز رفتارهای کودکانه تر از آنچه متناسب با سن و سال واقعی شان است، می کنند. در این موارد رفتارهای بچگانه تر، وابستگی در غذاخوردن، تلاش برای جلب توجه اطرافیان و نیاز شدید به در آغوش کشیده شدن و حتی بچگانه صحبت کردن در آنها به وضوح دیده می شود.

وقتی که سن کودک خیلی کم است، به دلیل خودمداری که در درک پدیده ها دارد، علت هر آنچه را که در اطرافش روی می دهد، به خود نسبت می دهد ( تا حدود 7 سالگی) . در این هنگام او به احتمال زیاد تصور می کند که سبب اصلی مرگ فرد متوفی، خود اوست. بدیهی است احساس گناه ناشی از این فکر می تواند بسیار اضطراب آور باشد. این اضطراب، خود را در قالب علائم رفتاری متعدد نشان می دهد. اگر این اضطراب دوام یابد، خطر بسیار عمده ای برای سلامت روان محسوب می شود.

 

نکات مهم

کودک و مرگ نزدیکان

براساس آنچه گفته شد، وقتی با کودکی مواجه می شویم که فرد با اهمیتی را در زندگی خود از دست داده است، می باید به نکات کلی زیر توجه داشته باشیم:

1- کودکان بین 3 تا 5 سال تصور می کنند که فرد متوفی به سفر رفته است.

2- کودکان 5 تا 8 سال تا حدی به مفهوم سفر بی بازگشت توجه دارند، اما ممکن است به هیچ وجه علائم عزاداری از خود بروز ندهند.

3- پس از 8 سالگی مفهوم بی بازگشت بودن مرگ در کودک مستقر می شود.

4- کودکان پس از 12 سالگی، مفهوم نسبتا کاملی از مرگ دارند، ولی ابعاد واکنش های عاطفی آنها می تواند با بزرگسالان تفاوت داشته باشد. مثلا کمتر بگویند، راحت تر غذا بخورند و جتی پر فعالیت تر از قبل به نظر برسند.

5- تقریبا در تمامی مراحل فوق آنچه می تواند مشترک باشد، اضطراب ناشی از ندیدن فرد محبوب است.

6- تا سن 8 سالگی باید مراقب بود که به کودک پیام هایی که حاکی از سفر موقت فرد متوفی است، صادر نشود. زیرا او را منتظر رویدادی خواهد کرد که هیچگاه به وقوع نخواهد پیوست و سازگاری او را با پی آمدهای مرگ تأخیر می اندازد. پس از 12 سالگی نیز کودک به خودی خود می داند که بازگشتی در کار نیست.

7- وقتی فرد متوفی جزو والدین کودک است، اضطراب بی پناهی و فقدان حمایت در کودک آشکارا دیده می شود. لذا در هر سنی که قرار دارد، وجود فردی که با وجود سوگواری بتواند نیازهای پیوستگی و حمایت جویی کودک را پاسخ دهد، ضروری است. شاید به علت شدت حالات انفعالی والد باقی مانده، بهترین کس برای این کار او نباشد، باید در این زمینه حساس بود.

8- باید به کودک فرصت داد تا بدون شرم، ترس و انکار، هیجانات مثبت و منفی خود را به راحتی بروز دهد. در این مواقع وجود بزرگسالی که قادر است در حین نشان دادن اندوه خود، با آرامش به حرف های کودک گوش دهد، او را نگاه کند و به طور مستقیم و یا غیرمستقیم او را حمایت کند، ضروری است.

9- توصیه ی جدی می شود که از مواجهه ی کودک با کالبد در حال غسل و یا دفن متوفی ممانعت به عمل آید ( به خصوص در سنی زیر 12 سالگی). به طور مکرر مشاهده شده است که متعاقب آن کابوس های شبانه، باورهای نادرست از زندگی و مرگ و ترس از خاک، خواب، تاریکی و زیرزمین در کودکان رشد کرده است.

10- در طی مراسم یادبود، همواره مسئولیت های اجرایی متناسب با توانایی های کودک به او محول شود.

11- اگر بروز علائم غم و اندوه و عزاداری، بیش از دو هفته در کودک به تأخیر افتاد، حتما با روان شناس و یا روان پزشک مشاور کودک ملاقات کنید.

12- آنچه در گذر سالم کودک از این وهله اهمیت دارد، واکنش صحیح اطرافیان است ک همتأسفانه در بسیاری از موارد به رغم وجود حسن نیت محض، بسیار پر اشتباه است. لذا ملاقات با مشاوران فوق الذکر می تواند شمار را یاری کند تا به کودک برای درک درست و کسب مسأله ی سازگاری مناسب مدد برسانید.

13- اگر کودک دانش آموز است، باید با مدرسه ی او تماس مستقیم برقرار کرد. شرایط را با مدیر، مربی پرورشی، مشاور و از همه مهمتر آموزگار او در میان گذاشت.

14- کارکنان مدرسه می توانند از طریق دادن فرصت کافی به دانش آموز برای برقراری مجدد سازگاری، بیشترین کمک را بکنند باید در این مواقع به خاطر داشت که مشاهده ی افت تحصیلی موقت و عملکرد نامطلوب تحصیلی در دانش آموز، پدیده ی عجیبی نیست. دادن فرصت به دانش آموز برای صحبت کردن از خاطره ی متوفی، ابراز همدردی دوستان و معلمان با او، بسیار دلگرم کننده است.

15- آموزگار این دانش آموزان باید مراقب باشد که در عین ابراز اندوه خود به کودک و دادن فرصت گفت و گو به او برای طرح مسأله و حمایت از او برای ابراز نگرانیها، غم ها و هیجانات منفی اش، از بزرگ کردن مسأله بپرهیزد. گاهی اوقات دانش آموزی که تاب ه حال خود را در مرکز توجه دیگران احساس نمی کرده است، ممکن است متمایل به بروز احساسات اغراق آمیز و دوام آن برای جلب توجه شود.

16- و سرانجام، به خاطر داشته باشیم که به جای کودک نمی توانیم وضعیتی را تجربه کنیم، بلکه فقط می توانیم در کنار او، تسهیل کننده ی تجربه ی گذار او از فاجعه باشیم. بدیهی است این کار توسل به خدا و زمان می خواهد، پس شکیبایی خود را از دست ندهیم.

 

دکتر بهمن بهمنی؛ دکترای مشاوره، دانشیار و عضو هیئت علمی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی

پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی

پرتال جامع علوم انسانی


images-21.jpg

واژه افراد با نیازهای ویژه برای اشاره به گروه گسترده ای از شرایط انسانی استفاده می شود که طی آن افراد به دلایل مختلف دچار مشکلاتی هستند که نیاز های ویژه ای را برای آنها ایجاد می کند. کودکان استثنائی یکی از این گروه ها محسوب می شوند.  متاسفانه غالباً شناخت درستی از کودکان استثنائی وجود ندارد و حتی گاه با دیدی تحقیز آمیز به آن نگریسته می شود. در این مقاله به کودکان استثنائی یا اصطلاح صحیح تر کودکان با تأخیر رشد ذهنی پرداخته می شود.

بعضی ها گمان می کنند تشخیص تأخیر رشد ذهنی فقط زمانی درست است که هوش فرد از میزان طبیعی پایین تر باشد و فکر می کنند که اغلب این کودکان قادر به یادگیری نبوده و نمی توانند از خود مراقبت کنند. واقعیت این است که تشخیص تأخیر رشد ذهنی در مورد یک فرد، منوط به وجود توأم دو ویژگی ست. اول آنکه بهره هوشی فرد پایین تر از متوسط بوده و دوم اشکالاتی در تطابق فرد با مسائل روزمره زندگی اش به چشم بخورد، به نحوی که قادر نباشد کارهای اولیه و ضروری یک زندگی نسبتا خودکفا را فرا گیرد. با این وجود، اغلب کودکانی که بهره هوشی کمتری دارند نیز قادرند چیزهای زیادی بیاموزند. می توانند مانند بزرگسالان زندگی نسبتا مستقلی برای خود تشکیل دهند و مهمتر اینکه، آنها نیز می توانند مانند هرکس دیگری از زندگی لذت ببرند.

آنها نیز می توانند مانند هرکس دیگری از زندگی لذت ببرند.

در گذشته به والدینی که دارای کودک استثنائی بودند، توصیه می شد که فرزندانشان را به مؤسسات مخصوص نگهداری کودکان استثنائی بسپارند. ولی در حال حاضر این شیوه منسوخ شده است. اکنون توصیه می شود تا این قبیل کودکان در خانواده های خویش باقی بمانند تا بتوانند در زندگی اجتماعی نیز شرکت کنند. البته قانون نیز تضمین می کند که هزینه های تعلیم و تربیت و خدمات مورد نیاز این کودکان از منبع درآمدهای عمومی و توسط دولت تأمین شود.

کودک ممکن است به طور همزمان از مسائل جسمی و هیجانی دیگری نیز رنج ببرد. این کودکان گاهی ممکن است دچار اختلالاتی در بینایی، شنوایی، و گویایی باشند به نحوی که حتی نتوانند از همان مقدار توانایی ذهنی که دارند استفاده مطلوب کنند.

ارزیابی جامع و کامل ناتوانی و یا توانایی های جسمی، روانی این کودکان، یکی از ضروری ترین اقداماتیست که همواره باید انجام شود. از آنجایی که هیچ متخصصی نیست که بتواند تمامی ابعاد وچود آدمی را به تنهایی ارزیابی کرده و به درمان آن اقدام کند، بنابراین استفاده از متخصصان مختلف و بهره گیری از همکاری آنان امری ضروریست، استفاده از تست های مختلف پزشکی و نورولوژیک، آزمون های شنوایی، بینایی و جسمانی نیز در کمک به این کودکان بسیار مفید و ضروری اند.

بهره هوشی پایین به معنی از دست رفتن همه چیز نیست. معمولا این افراد دارای جنبه های مثبتی هستند که باید توسط متخصصین شناسایی شده و از آنها بهترین استفاده ها به عمل آید.

متأسفانه یکی از پیامدهای متداول تأخیر رشد ذهنی ، بخصوص انواع خفیف تر آنها که کودک آنقدر باهوش هست که خود را با اطرافیان و همسالان خود مقایسه کند و گوشه و کنایه های اطرافیان خود را دریابد، اختلالات عاطفی هیجانی است. این کودکان اغلب تلاش می کنند تا خود را به پای همسالان برسانند، اما به دلل کندآموزی یا ناتوانیشان در آموختن هر آنچه که بقیه می آموزند، احساس شکست کرده، مضظرب، گوشه گیر و سرخورده از ایجاد ارتباط اجتماعی می شوند.  ازآنچائی که آنها کمتر می توانند از طریق مهارت های زبانی احساس های غمگینی و نگرانی خود را بیان کنند، حالات افسردگی آنها به زودی تبدیل به واکنش های رفتاری دیگری شده و مشکلات رفتاری جدیدی را، مثلا در مسائل مربوط به خورد و خواب از خود نشان می دهند. هرچه تأخیر رشد ذهنی زودتر تشخیص داده شود، طبیعی ست که برای کمک به مبتلایان، امکان بیشتری وجود دارد.

راه های درمانی:

برخلاف عقیده عامه، دارودرمانی مؤثرترین روش درمان عوارض عقب ماندگی نیست و همواره لازم است تا از روش های توانبخشی، رفتار درمانی،کمک آموزشی و نیز مشاوره خانواده نیز سود برد.

 

بنابراین به طور کلی باید گفت:

1- تاخیر رشد ذهنی دارای درجاتی ست که از خفیف تا خیلی شدید تغییر می کند.

2-  تاخیر رشد ذهنی به معنی از دست رفتن همه چیز نیست. معمولا  این افراد دارای جنبه های مثبتی هستند که باید توسط متخصصین شناسایی شده و از آنها بهترین استفاده ها به عمل آید.

3- علل ژنتیک، بیماری، ضربه و  علل فرهنگی و فقر محیط یادگیری از جمله عوامل ایجاد تاخیر رشد ذهنی هستند.

4- بیشتر افراد مبتلا به تاخبر رشد ذهنی قادرند تا مهارت های لازمه ی یک زندگی  نسبتاً مستقل را بیاموزند.

5- برخی از افراد دچار تاخیر رشد ذهنی قادرند تا تحصیلات مدرسه ای را زیر نظر متخصص به انجام رسانند.

6- تشخیص سایر عوارض جانبی تاخیر رشد ذهنی ها، مثل اختلالات بینایی، شنوایی و گویایی، اقدام جهت درمان با توانبخشی این مشکلات، در حفظ بهداشت روانی آنان کاملا ضروریست و باید در این زمنیه اقدام شود.

7- اغلب کودکان با بهره ی هوشی نزدیک به طبیعی ( تاخیر رشد ذهنی خفیف) از مشکلات عاطفی و هیجانی رنج می برند که نیازمند درمان می باشند.

8- تشخیص و درمان تاخیر رشد ذهنی و عوارض آنها نیازمند تخصص های متعدد روانشناسی، تعلیم و تربیت ، توانبخشی و پزشکی ست.

9- مادر می بایست رکن کمک رسانی به این کودکان باشد. لذا حمایت از مادر، آموزش کافی او، وجود یک سیستم مشاوره در دسترس برای مواردی که او نیازمند اطلاعات جدید و یا بازنگری در رفتارهاست، و قوت قلب بخشیدن به او به منظور ادامه ی تلاش هایش در کلیه موارد کودکان با نیازهای ویژه الزامیست.

 

دکتر بهمن بهمنی؛ دکترای مشاوره، دانشیار و عضو هیئت علمی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی برگرفته از ماهنامه ی تعلیم و تربیت استثنائی، شماره 1

 

مطالب مرتبط :

آشنایی با مشاوره توانبخشی

آشنایی با مشاوره کودک و نوجوان


depositphotos_78777050-stock-photo-career-choice-options.jpg

مشاوره شغلی ماهیتا مشابه سایر انواع خدمات مشاوره نظیر مشاوره ازدواج یا مشاوره بالینی است ولی آنچه که مشاوره شغلی را متمایز می کند، تلاش مشاور برای کمک به افراد است تا بتواند تصمیمات درستی در مورد انتخاب، حفظ و ارتقا شغل بگیرد.

مشاوران شغلی به افراد کمک می کنند تا علاوه بر بررسی و انتخاب شغلی که بیشترین کارآمدی و بنابراین رضامندی شغلی را فراهم می کند، بتوانند در آن شغل به خوبی عمل کرده و ارتقا یابند و یا حتی اگر لازم شد در داخل آن شغل تغییر موقعیت داده و گاه نیز به طور کلی شغل خود را با هدف بهبود شرایط تغییر دهند.

روانشناسان معتقدند که بین شغل و ویژگی های شاغل ارتباط وجود دارد. این بدان معناست که بهترین کارایی شغلی و بنابراین رضایتمندی از شغل در بین افرادی که ویژگی های شخصیتی شان با خصوصیات شغلی که دارند تناسب بیشتری دارد، دیده می شود.

سنجش شغلی:

از ابزارهای سنجش در فرایند مشاوره شغلی برای کمک به مراجع استفاده می شود تا بتواند تصمیم های واقع گرایانه تری در رابطه با شغلش بگیرد. به طور کلی این ابزارها به سه گروه تقسیم می شوند.

  • پرسش نامه های رغبت سنج(علاقه سنجی).
  • پرسش نامه های شخصیت
  • آزمون های قابلیت و توانایی

این پرسش نامه های رغبت یا علاقه مندی میزان علاقه ای که فرد به گروه های مختلف شغلی دارد را می سنجد.

بر اساس یکی از دسته بندی های رایج  از علاقه مندی های شغلی، شش گروه رغبت شغلی در بین افراد شناسایی شده است.

  • افرادی با علاقه مندی های واقعیت گرایانه
  • افرادی با ویژگی های جستجوگر یا بررسی کننده
  • افرادی با ویژگی های هنری
  • افرادی با جهت گیری و علایق اجتماعی
  • افرادی با ویژگی های تهور گرا
  • و بالاخره افرادی با ویژگی های عرف گرایانه

البته اغلب مردم عملا ترکیبی از این گرایش ها را دارا هستند و با این حال در یکی بیش از بقیه جلوه می کنند.

از آزمون های توانایی یا قابلیت نیز به منظور پیش بینی میزان قابلیت فرد برای موفقیت در یک گروه شغلی استفاده می شود.

استفاده از پرسش نامه های شخصیت نیز بر این فرض مبتنی هستند که برخی از شخصیت ها برای برخی از انواع شغل، تناسب بیشتری دارند و سازگاری شغلی بهتری را تامین می کنند. به عنوان مثال افراد برون گرا از مشاغلی که روابط اجتماعی، تنوع و هیجان بیشتری دارند بیش از افراد درون گرا لذت می برند.  یا اینکه افراد درون گرا معمولا به انتخاب رشته های تحصیلی و شغلی ای که کمتر به مراورده های اجتماعی و تنوع جویی نیاز داشته و بیشتر ابزاری یا انتزاعی هستند، علاقه نشان داده و در این مشاغل بهتر عمل می کنند.

فرایند مشاوره شغلی:

برای اینکه یک مشاور شغلی بتواند خدمتی حرفه ای در اختیار مراجع خود قرار دهد معمولا لازم است مراحلی طی شود:

  • ارزیابی کاملی از وضعیت سلامت روان فرد انجام شود
  • ارزیابی کاملی از سبگ شخصیتی فرد انجام شود.
  • ارزیابی کاملی از علایق و رغبت های شغلی فرد انجام شود
  • اطلاعات کاملی در مورد ویژگی های مشاغل مختلفی که فرد به آنها علاقه نشان می دهد در اختیار مراجع قرار داده شود
  • به فرد کمک می شود تا بتواند ارزیابی واقع بینانه ای از میزان انطباق ویژگی های شخصیتی اش با شغل با مشاغلی که بیشترین تناسب را با آنها دارد را به دست آورد.
  • با توجه به جمیع متغیر های مؤثر بر انتخاب و سازگاری شغلی مثل درآمد ، مسافت، آینده شغل از منظر تحولات اقتصادی اجتماعی و … به بهترین انتخاب ممکن دست بزند.

مشاوران شغلی، علاوه بر انتخاب شغل در کمک به افراد برای حفظ شغل و پیشرفت و ارتفا در آن نیز می توانند بسیار مفید باشند.

کمک به افراد برای سازگاری با ابزار، فرایندها و مقتضیات شغلی و نیز سازگاری بهتر با روسا، همکاران، زیردستان و ارباب رجوع یا خریداران خدمات و کالا نیز بخشی از خدماتی است که افراد می توانند از مشاوران شغلی دریاقت کنند.

گاه نیز افراد به دلیل ابتلا به بیماری ها جسمی یا روان شناختی، ممکن است در سازگاری شغلی مشکل جدی پیدا کنند. مشاوران شغلی در کمک رسانی تخصصی به این افراد می توانند بسیار مفید واقع شوند.

در برخی از مشاغل سخت یا مشاغلی که شرایط خاص آنها می تواند با نیاز های خانوادگی تداخل کند نیز مشاوران شغلی می توانند نقش بسیار مهمی در ایجاد سازگاری بهتر شاغل با خانواده ایفا کنند.

در عین حال  انطباق با برخی تبعات مشاغل سخت نظیر کار در محیط های  پر خطر یا پر استرس نیز می تواند در حیطه خدمات مشاوران شغلی قرار داشته باشد.

رشد شغلی شما یک فرایند مربوط به عمر شماست که چه بدانید چه ندانید از وقتی که متولد می شوید شروع می شود.

عوامل زیادی روی تحول شغلی شما موثر است ، شامل علایق شما، توانایی هایتان، ارزش ها و شخصیت تان و زمینه ی رشدی تان و محیطی که در آن زندگی می کنید. مشاوره ی شغلی، فرایند کمک به شماست تا بتوانید خودتان را بشناسید، دنیای کاری که قرار است در آن شاغل باشید بشناسید و بتوانید بر اساس ویژگی های شخصیتی ، تحصیلی تان بهترین انتخاب را برای اشتغالتان انجام دهید.

تحول حرفه ای، چیزی بیش از تصمیم گیری صرف در مورد رشته تحصیلی و نوع شغلی است که قرار است بعد از فارغ التحصیلی انتخاب کنید. واقعیت این است که رشد و تحول شغلی یک فرایند عمری است؛ به آن معنا که در کل دوران زندگی تان، شما و شرایطتان تغییر می کنند و به دنبال آن نیازها و مقتضیات شغلی تان هم تغییر خواهند کرد و شما ناگزیر از تصمیم های مکرر و مداوم در مورد شغل تان هستید. با این نگاه، شغل و زندگی یکی محسوب می شوند. به این ترتیب هدف مشاوره شغلی فقط کمک به تصمیم گیری شغلی درست برای نیازهای فعلی تان نیست بلکه به شما کمک می کند تا دانش و مهارت کافی برای تصمیم های شغلی موثر در مورد آینده زندگی تان نیز پیدا کنید.

چه انتظاراتی می توانید از مشاورتان داشته باشید؟

  • او به شما کمک می کند تا بفهمید که کی هستید و چه چیزی از رشته تحصیلی ، شغل و زندگی تان می خواهید.
  • او به مثابه فرد متخصصی برای شما ایفای نقش می کند که شما بتوانید با او در مورد افکار، ایده ها، احساسات ، علایق تان در زمینه های انتخاب شغلی و تحصیلی صحبت کنید. تا به این وسیله بتواند به شما کمک کند احساسات و افکارتان را در این زمینه ها بازشناسی، دسته بندی و قابل استفاده کنید.
  • به شما کمک می کند تا عواملی را که بر رشد شغلی تان، تاثیر مثبت می گذارند شناسایی کنید و بتوانید علایق، توانایی ها و ارزش هایتان را در این زمینه ارزشیابی کنید.
  • به شما کمک می کند تا بتوانید منابع معتبری را برای جمع آوری اطلاعات در مورد انتخاب شغل و ارتقا و توسعه شغلی، بدست آورید.
  • به شما کمک می کند تا بتوانید گام های بعدی را برای رشد شغلی و رسیدن به هدف های زندگی تان برنامه ریزی کنید.

چه کسانی به مشاوره شغلی نیاز دارند؟

از آنجایی که رشد و تحول شغلی یک فرآیند مداوم در طول زندگی است، مشاوره شغلی می تواند ، برای هر کس در هر سن و سالی و هر موقعیتی مفید باشد.

دانش آموزان دوره ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان، دانشجویان کلیه مقاطع دانشگاهی و حتی فارغ التحصیلان نیازمند این خدمات هستند. برخی از سوالات اصلی یا تعارض های جدی که ممکن است افراد برای پاسخ یابی و یا حل آنها به مشاوران شغلی مراجعه کنند، در زیر آمده است:

بررسی انتخاب های شغل و رشته
  • ” من نمی دونم با زندگی ام چی کار باید بکنم”
  • ” نمی دونم چه رشته ای را ادامه دهم”
  • ” من انتخاب های شغلی ام محدود است، اما روزهای سختی را برای انتخاب بین آنها می گذارنم”
  • ” من می دانم چه رشته را می خواهم، اما نمی دونم بعد از فارغ التحصیلی چه کار می تونم باهاش بکنم”
  • من می دونم چه کار می خواهم بکنم، اما مطمئن نیستم که این رشته بهترین رشته برای این کار باشه”
  • من می خواهم بدانم چه شغل هایی را با این رشته تحصیلی می توانم وارد شوم”
  • من حس نمی کنم که به اندازه کافی در مورد شغل های مختلفی که لازم است در باره شون بدانم ، می دانم”

 

حل تعارضات تحصیلی و شغلی
  • من موضوعات زیادی را دوست دارم، اما مطمئن نیستم کدام یکی از آنها آینده بهتری را دارد بنابراین دائم در حال تغییر رشته ام”
  • “هیچکدام از کلاس هایم را دوست ندارم و هیچکدام از رشته های تحصیلی هم خیلی من را به شوق نمی آورد”
  • ” من تجربه ی کاری خیلی زیادی دارم، و می خواهم یک مسیر شغلی جدید پیدا کنم که از همه مهارت هایی که دارم را بتواند به کار بگیرد.”
  • ” من را برای رشته ای که دوست داشتم واردش شوم نپذیرفتند، حالا چه کار می توانم بکنم؟”
  • “من رشته ام را خیلی دوست دارم اما این رشته بعدا برایم نون و آب نمی شه”
  • “من همیشه فکر می کردم می توانم – شوم اما وقتی وارد این رشته تحصیلی شدم ، فهمیدم اون رو دوست ندارم.”
  • “خانواده ام دوست دارند که من — شوم. اما من مطمئنم که آن را دوست ندارم”

و خیلی موارد دیگر…

 

خصوصیات مشاور شغلی؟

مشاور شغلی فردی است که حداقل دارای مدرک تحصیلی کارشناسی ارشد در رشته مشاوره با گرایش شغلی بوده و پس از کارآموزی نظارت شده زیر نظر یک متخصص مشاوره شغلی از “سازمان نظام روان شناسی و مشاوره کشور” مجوز فعالیت اخذ کرده است.

 

دکتر بهمن بهمنی؛ دکترای مشاوره، دانشیار و عضو هیئت علمی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی


Proyecto-Karen.png

بیوفیدبک تکنیکی است که در آن فرد آموزش می بیند تا  کنترل عملکردهای فیزیولوژیکی اش را بدست بگیرد. فرایندی از یادگیری. در آموزش بیوفیدبک حسگرهایی به بدن  وصل می شود تا سیگنال هایی از ماهیچه ها، غده های عرق، دمای بدن و ضربان قلب را ثبت کنند.

بازخورد سیگنال های بیولوژیکی به یادگیرنده کمک می کند تا کنترل ذهنی را برای فرآیندهای بیولوژیکی ناخودآگاه به دست آورد. یادگیرنده اطلاعاتی را در مورد تغییرات زیر حسگرها به صورت لحظه به لحظه دریافت می کند. این اطلاعات ممکن است به صورت صدا، نمایشات دیجیتالی و یا گرافیک های رایانه ای باشند.

بیوفیدبک، خودپنداره قوی تری را در فرد ایجاد می کند، و مراجع می داند که مسئولیت سلامت روان و جسم با خود اوست. یادگیرنده می داند که  سیگنال های فیدبکی را دریافت می کند که منعکس کننده بیولوژی خودش است. این علائم تشخیص ها و توضیحات روان درمانگر نیستند که مراجع در مقابل آنها مقاومت کند. در بیوفیدبک مراجع رودرروی خودش قرار می گیرد و سرزنشی برای شکست در درمان متوجه درمانگر، اعضای خانواده یا دنیای بیرون نخواهد بود . بیوفیدبک مراجع را برای جستجوی دنیای درونی خودش آزاد می گذارد. به علاوه بیوفیدبک روشی غیرتهاجمی به شمار می آید که هیچگونه عوارض جانبی نخواهد داشت. به ویژه اثرات این تکنیک همیشگی و پایدار خواهد بود.

نوروفیدبک نیز نوعی بیوفیدبک است که معمولا برای عملکردهای مغزی استفاده می شود. برای آشنایی بیشتر با نوروفیدبک به لینک روبرو رجوع کنید. نوروفیدبک چیست؟

 

موارد استفاده از بیوفیدبک

از جمله مواردی که می توان از بیوفیدبک استفاده کرد می توان به بیماری ها و مشکلات فیزیکی زیر اشاره کرد.

  • آسم
  • سندرم روده تحریک‌پذیر
  • بیماری کرون
  • بی‌اختیاری ادرار
  • درد مزمن در ناحیه پا، گردن، و کمر
  • درد در ناحیه پایین کمر
  • زخم معده
  • اسپاسم عضلات
  • مشکلات عصبی عضلانی
  • دندان قروچه
  • مشکلات مفصل گیجگاهی
  • گرگرفتگی
  • مشکلات حرکتی
  • آسیب‌های مغزی
  • مشکلات ناشی از ضربه شلاقی
  • بی‌خوابی
  • روماتیسم مفصلی
  • فشار خون بالا
  • فشار خون پایین
  • بیماری رینود
  • عوارض جانبی شیمی‌درمانی و به‌طور خاص حالت تهوع و استفراغ
  • سر درد شامل میگرن
  • آریتمی قلب (ضربان نامنظم قلب)

 

مریم بهمنی، کارشناس مهندسی پزشکی

برگرفته از کتاب مبانی نوروفیدبک نوشته جان ام. دموس


images-33.jpg

” روان درمانی شناختی – وجودی ” رویکردی تلفیقی از نظریه های شناختی و وجودی است.

کمک به افرادی که در معرض تهدید جدی مرگ، فلج های حسی-حرکتی، فجایع انسانی، مصیبت ها و بلایای طبیعی و یا هر موقعیتی که در آن معناهای اصلی افراد تهدید شده یا از دست می روند، مستلزم استفاده از رویکردهای روان درمانی است که بتوانند به نحو مؤثری به افراد کمک کنند تا به بازسازی معنایی زندگی خود بپردازند و با تبعات چنین فقدان های عظیمی به گونه ای کارآمد و واقعیت مدار سازگار شوند.

ناتوانی در بازسازی معنای موثر، می تواند به افسردگی های شدید و پایدار و کاهش یا اضمحلال کامل کیفیت زندگی منتهی شود. بروز یا تشدید بیماری های روان تنی، افت روحیه و دلمردگی، اضطراب های فراگیر، انواع ترس های مرضی، افت شدید انگیزه برخی ازناتوانی های افراد در بازسازی معناهای تهدید شده هستند.

روان درمانی شناختی – وجودی را می توان رویکردی منحصر به فرد و یکپارچه شده، برای استفاده از مزایای حاصل از” تلفیق نظریه شناختی و نظریه وجودی” در مورد آسیب شناسی اختلالات اضطراب و افسردگی دانست.

در این رویکرد فرض بر این است که با استفاده از فنون شناخت درمانی، می توان علاوه بر اصلاح طرحواره های ناکارآمد، افکار خودآیند منفی و خطاهای شناختی، از آزردگی ها و آسیب دیدگی های روان شناختی بیماران مصیبت دیده کاست و درعین حال به آن دسته از نگرانی های وجودی نظیر دلهره مرگ، عدم قطعیت، بی معنائی و تنهائی که درسایر رویکردهای روان درمانی اصولا به آنها پاسخ شایسته داده نشده و زمینه ساز بسیاری از اضطراب های آسیب زا می شوند نیز پرداخت.

 

دکتر بهمن بهمنی؛ دکترای مشاوره، دانشیار و عضو هیئت علمی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی

 

مرکز مشاوره معین، تاکنون کارگاه های متعددی در زمینه رواندرمانی شناختی-وجودی برگزار کرده است. برای اطلاع از برنامه کارگاه های آینده، با مرکز تماس حاصل فرمایید.


-فرزندان-و-والدین-مبتلا-به-ام-اس-2-e1538344962332.jpg

نام کتاب: فرزندان و والدین مبتلا به ام اس

تألیف: دکتر بهمن بهمنی – دکتر شادی نوروزعلی

ناشر: دانژه

بسیاری از بیمارانی که مبتلا به بیماری های مزمن و صعب العلاج هستند، نیاز به مراقبت مستمر دارند . بیماری “مولتیپل اسکلروزیس” یا به اختصار ” ام اس” یک بیماری ناتوان کننده است که مغز و نخاع را درگیر می کند. مراقبت و رسیدگی به مشکلات بیمار مبتلا به ام اس در بسیاری از شرایط می تواند سخت و طاقت فرسا باشد.این کتاب با توجه به تجربیات تعدادی از افراد گروه سنی نوجوان و جوان که والدینشان مبتلا به این بیماری بوده اند نگاشته شده ، و به بررسی مشکلات و مسائلی که این افراد ممکن است پس از ابتلا والدین به بیماری تجربه کنند، پرداخته است.
کتاب شامل چهار فصل می باشد :

– فصل اول به توضیح و آشنایی مختصر با این بیماری می پردازد.

– فصل دوم تاثیر ابتلا به این بیماری بر زندگی فرزندان را مورد بحث قرار می دهد.

– فصل سوم به پیشنهادهایی برای مدیریت بهتر مشکلات پرداخته است.

– فصل چهارم به سخنی با والدین مبتلا به ام اس اختصاص یافته است.

به امید این که مطالعه این اثر، بتواند قدمی هر چند کوچک در بهبود سازگاری افراد با پیامدهای بیماری ام اس والدین بردارد.

 

بخش هایی از کتاب:

کودکان خیلی کمتر از آنچه شما فکر می کنید شکننده بوده و خیلی بیش از آنچه ما تصور می کنیم قادر به پذیرش واقعیت های دردناک می باشند.

والدین اغلب سعی می کنند با مخفی کردن مسائل دردناک از کودکان، آنها را در برابر آسیب های روانی محافظت کنند. این کار اگرچه در نظر اول می تواند آرامش بخش خانواده به نظر برسد، اما در دراز مدت می تواند به آنها صدمه بزند. ارتباط صادقانه و شفاف بین اعضای خانواده ارزشمند و مهم است و در دراز مدت ایجاد اعتماد می کند.

 

… سه روز تعطیل رسمی بود و امتحانات دبیرستان هم تمام شده بود. از قبل برنامه ریزی کرده بودیم این سه روز را به مسافرت برویم. شب قبل وسایل سفر را پشت ماشین گذاشتیم و آخر شب پدرم رفت ماشین را بنزین زد تا فردا معطل نشویم. صبح زود بیدار شدیم تا بعد از نماز حرکت کنیم و به ترافیک نخوریم، که متوجه شدیم پدر دچار عدم تعادل شده و نمی تواند راه برود. پدرم از پنچ سال پیش مبتلا به ام اس بود. و هرچند وقت یکبار علائمش شروع می شد. ولی حدود شش ماه بود که حالش خوب بود و مشلکی نداشت. برنامه سفر لغو شد و آن سه روز را در خانه ماندیم…

اگر چه قبلا و وقتی برای اولین بار خبر ابتلا پدر را به بیماری ام اس شنیده بودیم نیز اضطراب و ترس شدیدی را تجربه کرده بودیم، اما این بار سکوت توأم با اضطراب پدر، نگاه سرشار از ترس مادر و تلاش مصنوعی هرکدام از ما بچه ها برای اینکه شرایط را طبیعی جلوه بدهیم، هرگز فراموش نمی کنم. به نظر می رسید همگی دوست داشتیم شرایط را بهتر کنیم.


5638-e1535632171890.jpg

ریتالین دارویی است که در درمان اختلالات مغزی توسط روان پزشکان تجویز می شود. این دارو به نوعی ماده محرک مغز است و برای افزایش فعالیت کورتکس مغز تجویز می شود. متاسفانه شاهد استفاده خودسرانه آن در بین برخی از دانشجویان هستیم که عوارض بسیار زیان آوری نیز به دنبال دارد.

زمان درس خواندن کمتر و نتیجه بهتر

 در سال های اخیر مصرف خودسرانه این دارو را در بین دانشجویان شاهدیم. به ویژه در برخی گروه های خاص که نیاز به تمرکز و پشتکار بیشتری برای موفقیت در رشته تحصیلی شان دارند.

ویژگی مهم و مشترک در بین همه مصرف کنندگان خودسرانه ی داروی ریتالین، این است که آنها دانشجویانی هستند که در طول ترم درس نمی خوانند و برای یادگیری درسی که حداقل فراگیری آن به دو ماه زمان نیاز دارد، می خواهند فقط یک یا دو شب زمان بگذارند.

به این ترتیب، نیاز به شب بیداری، انرژی و تمرکز بیشتر در این شب ها دارند که به سمت مصرف این داروی روان گردان زیان آور کشیده می شوند. اغلب این دانشجویان در عادت های تحصیلی و انگیزش؛ انگیزش کلی و خاص، دچار مشکل هستند و مهارت مطالعه لازم را ندارند و می خواهند همه مشکلات خود را با مصرف قرص ریتالین رفع کنند.
بنابراین دانشجویان مصرف کننده ریتالین، آن را جانشین عادت تحصیلی خود می کنند و به جای آنکه روش تحصیل و زمانی که صرف مطالعه می کنند را اصلاح و سبک زندگی دانشجویی بهتری را انتخاب کنند، دنبال نتیجه گیری یک شبه و یک باره هستند.

در واقع اگر حجم درس خود را در برای مطالعه در طول ترم تقسیم کنند و درست یاد بگیرند، بیش از 90 درصدشان نیازی به مصرف ریتالین ندارند.

عوارض ریتالین

دانشجویان گزارش می کنند که با مصرف این دارو هوشیاری بیشتری پیدا می کنند و مغزشان به طور خودکار از تنبلی بیرون می آید. اما پس از مصرف مستمر به تدریج با عوارض متعدد آن نیز مواجه می شوند. عوارضی مانند مشکلات سیستم عصبی و نورولوژیک، کاهش عملکرد یادگیری، کاهش تمرکز نسبت به پیش از مصرف ریتالین، دلهره، اضطراب، و حتی گاه حملات حاد اضطرابی بعد از مصرف ریتالین از این جمله اند.

البته همینجا باید متذکر شوم که این عوارض مربوط به مصرف خودسرانه و بدون تجویز روان پزشک است.

موارد تجویز ریتالین

این در حالی است که تعداد دانشجویانی که از سوی روان پزشک نیازمند مصرف ریتالین تشخیص داده می شود، بسیار کم بوده و 90 درصد دانشجویانی که این دارو را مصرف می کنند، نیازی به مصرف آن ندارند.
جالب اینجاست که ریتالین بدون نسخه روان پزشک فروخته نمی شود و همه داروخانه ها نیز آن را ندارند. با این حال دانشجویان به صورت قاچاق این دارو را تهیه می کنند یا آنکه یکی از دانشجویان آن را با دیگران تقسیم می کند. حتی به این نکته توجه نمی کنند که داروهای قاچاق اغلب حاوی مواد خطرناک و اعتیاد آور دیگر نیز هست.

متأسفانه به تازگی تجویز ریتالین بیش از قبل برای دانشجویانی که از ضعف عملکرد درسی شکایت می کنند، انجام می شود. در صورتی که عواملی مثل، عرت نفس یا اعتماد به نفس مغشوش، عادات غلط مطالعه و مشکلات انگیزشی و مسئولیت گریزی می تواند زمینه ساز اصلی ضعف یا افت تحصیلی باشد.

دکتر بهمن بهمنی ، روان شناس و هیئت علمی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی
برگرفته از ماهنامه سپیده دانایی، شماره 58


کلیه حقوق این وب سایت مربوط به مرکز مشاوره معین می باشد.