مرکز مشاوره معین : مشاور تخصصی شما در تمام لحظات زندگی | لطفا صبر کنید ...



وبلاگ

لیست کلاسیک

photo_2023-08-23_19-10-15.jpg

دومین کنگره ملی مشاوره توانبخشی ایران

دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی

هدف از برگزاری دومین کنگره مشاوره توانبخشی، ایجاد فضایی علمی جهت تبادل اطلاعات و توسعه زمینه تبادل نظر علمی بین متخصصین، آشنایی متقابل سایرین متخصصین حوزه­ های انسان­ یاور با مشاوره توانبخشی و برعکس، شناسایی جمعیت­ های نیازمند خدمات، شناسایی نیازهای گروه­ های خاص و انطباق مشاوره توانبخشی با این نیازها، تحریک تولید ایده­ ها، فنون و ابزار کارامدتر برای مداخله­ های روان­شناختی، شکل­ گیری تیم­های تخصصی در پاسخ به نیازهای افراد و بسترسازی مناسب جهت تحولات اجتماعی در این زمینه است. هم چنین برگزاری این کنگره منجر به آشنایی دانشجویان، اساتید، با جدیدترین و به روزترین اطلاعات و روش های درمانی در حوزه مشاوره توانبخشی می شود. بنابراین برگزارکنندگان این کنگره با هدف فراهم ساختن محیطی برای انتشار دستاوردهای نو، به تکاپو انداختن اعضای جامعه و افزایش فعالیت های آنها، تبادل اندیشه میان افراد، تحت تاثیر قرار دادن جامعه به منظور پیشرفت در این زمینه خاص و مطرح ساختن فعالیت های موسسه برگزار کننده اقدام به برگزاری کنگره حاضر می نمایند.

 

محورهای کنگره:ماهیت مشاوره توانبخشی (نظریه ها، مکاتب،ابزار سنجش و ارزیابی،صلاحیت های حرفه ای و اخلاقی مشاور توان بخشی، جایگاه و نقش مشاورتوانبخشی در تیم سلامت)مشاوره توانبخشی و آسیب های اجتماعی (اختلال مصرف مواد، تکدی گری، کودکان کار، بی خانمانی، تغییر جنسیت، طلاق، کودک آزاری، خشونت علیه زنان)مشاوره توانبخشی در حوادث و بلایای طبیعی وانسانی(زلزله، سیل، جنگ، آتش سوزی، همه گیری (بیماری)، قحطی، بهمن، خشکسالی و…..)مشاوره توانبخشی در اختلالات روانشناختی ناتوان کننده مشاوره توانبخشی در ارتقای سلامت (اصلاح سبک زندگی، سازگاری پس از ترخیص از زندان، سازگاری پس ازترخیص از زندان با خانواده، کمک به سازگاری خانوادگی، شغلی، اجتماعی مددجویان تحت پوشش کمیته امدادو سازمان بهزیستی، کمک به سازگاری خانوادگی، شغلی ، اجتماعی جانبازان و بیماران اعصاب روان سازگاری بعد از طلاق، فرزندپروری بعد از طلاق و…..)مشاوره توانبخشی و مراقبین حرفه ای(مراقبت از مراقبت کنندگان)مشاوره توانبخشی و رسانه(نقش رسانه در گسترش مشاوره توانبخشی)مشاوره توانبخشی در بیماری ها و معلولیت های جسمی(بیماری های مـزمن جسـمی و غیرقابل علاج، معلولیت های جسمی)مشاوره توانبخشی در مدارس عادی و نیازهای ویژه(یادگیری حرکتی، نارسایی حرکتی، مشکلات نارسایی خفیف هوشی، نارسایی شناختی، دانش آموزان درگیر مشکلات اجتماعی خانواده)مشاوره توانبخش و تکنولوژی(نقش تکنولوژی در ارتقای مشاوره توانبخشی)
برنامه ریزی برای برپایی نمایشگاه عکس، طراحی پوستر، نمایشگاه کتاب، برگزاری مسابقه، برگزاری کارگاه های آموزشی در روزهای کنگره از دیگر برنامه های درنظر گرفته شده برای دو روز کنگره می باشد.سایت کنگره به نشانی www.tavan2021.ir جهت اطلاع رسانی و ارسال مقالات در نظر گرفته شده است، و علاقه مندان می توانند اطلاعات لازم را از سایت مربوطه به دست آورند.

 

دومین کنگره ملی علوم توانبخشی ایران

برگزارکنندگان این کنگره با هدف فراهم ساختن محیطی برای انتشار دستاوردهای نو، به تکاپو انداختن اعضای جامعه و افزایش فعالیت های آنها، تبادل اندیشه میان افراد، تحت تاثیر قرار دادن جامعه به منظور پیشرفت در این زمینه خاص و مطرح ساختن فعالیت های موسسه برگزار کننده اقدام به برگزاری کنگره حاضر نموده اند.این کنگره توسط گروه مشاوره دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی و موسسه کاهش آسیب اجتماعی رویش با مشارکت دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه شهید بهشتی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران، وزارت آموزش و پرورش، سازمان آموزش و پرورش استثنایی کشور، سازمان بهزیستی کشور، دانشگاه علامه طباطبایی (دفتر مهارت افزایی دانشگاه علامه طباطبایی، اداره کل بهزیستی استان تهران، انجمن روانشناسی ایران، انجمن صنفی کارفرمایی روانشناسان و مشاوران ایران، انجمن مددکاری اجتماعی ایران، مجموعه مراکز روانشناسی و مشاوره دانشگاه شهید بهشتی، انجمن روانشناسی بالینی کودک و نوجوان، رسانه سلامت روان ایران، مرکز روانشناسی و مشاوره شیوا، انجمن صنفی روانشناسان و مشاوران اعتیاد استان تهران، انجمن ندای معلولین ایران، بنیاد امور بیماری های خاص، شبکه ملی بیماری های غیر واگیر، خانه تاب آوری ایران، مجتمع آموزشی نیکوکاری رعد برگزار می گردد.

متن


Funeralflowers-GettyImages-104304949-5a3deb0c4e46ba0036947fc8-e1519937678708.jpg

مرگ جزء جدایی ناپذیر و به تعبیری قطعی ترین رویداد زندگی هر فرد پس از تولد او محسوب می شود. در کنار تجربه های شخصی زندگی، هر مشاوری در موقعیت حرفه ای خود بالاجبار در معرض مشاوره جویی افرادی قرار دارد که یا نگران نحوه ی مواجهه ی نزدیکان خود با رویداد مرگ عزیزی هستند و یا خود را ناتوان از مدارای کارآمد با تبعات مرگ ناگهانی و یا تدریجی عزیزی ارزیابی کرده اند. به طور معمول، سهم بیشتری از مشکلات گروه اول مراجعین را نگرانی آنها نسبت به واکنش های روانی خردسالان اطرافشان نسبت به رویداد مرگ تشکیل می دهد. به همین ترتیب آموزگاران و مربیان پرورشی مدارس نیز با توجه به شمار زیاد کودکانی که با آنها سرو کار دارند، هرساله با عده ای از دانش آموزان روبرو می شوند که در اثر مرگ، فرد با اهمیتی را در محیط زندگی خود از دست داده اند و این در حالی است که شاید بیشترین فشار را در این مواقع، والدین یا سرپرستان این گروه از کودکان تجربه می کنند و بیش از همه نیازمند آگاهی از نحوه ی واکنش روانی کودکان سنین مختلف در مواجهه با واقعیت مرگ نزدیکان و نیز دانستن روش های درست مواجهه با واکنش های کودکان هستند.

واقعیت این است که واکنش کودکان در مواجهه ی با مرگ نزدیکان ، با آنچه در بزرگسالان وجود دارد، بسیار متفاوت است. در سنین کودکی نیز برداشت کودکان از مرگ متناسب با سن و سال آنها فرق می کند. کودکان سنین پیش دبستانی مرگ را به عنوان یک پدیده ی موقتی و قابل بازگشت تلقی می کنند، برای مثال تا سنین 3 سالگی مفهوم مرگ برای کودک غیرقابل درک است. آنها بین سنین 3 تا 5 سالگی، مرگ را به عنوان یک مسافرت طولانی تلقی می کنند و غیر قابل بازگشت بودن آن برایشان قابل فهم نیست. در این سنین مرگ معادل خواب تلقی می شود و اگر فرصت کافی برای صحبت در مورد مرگ را نیافته باشند و یا در اثر برخورد نارسای اطرافیان، اضطراب زیادی را تجربه کرده باشند، ممکن است دچار مشکلات حین خواب و به خواب رفتن گردند. آنها ممکن است نبودن فرد با اهمیت در زندگی را به رفتار غلط خود نسبت دهند و خود را مسئول آن بدانند، بنابراین احساس گنا زیادی بکنند. گاه این احساس گناه کردن ها ممکن است مشکلات جدی در توانایی حفظ آرامش خود، خوابیدن، غذاخوردن و برقراری و حفظ ارتباط با همسالان و بزرگترها را به جای بگذارد.

در سنین 5 تا 8 سالگی برداشت کودک نسبت به مرگ بیشتر از گذشته شبیه افراد بزرگسال می شود، ولی بیشتر کودکان در این سنین هنوز تصور می کنند که این مسأله هرگز در مورد آنها و یا افراد دیگری که آنها می شناسند، روی نخواهد داد. پس از سنین 8 یا 9 سالگی، تقریبا اغلب کودکان می دانند که مرگ بدون بازگشت است و هر آن ممکن است برای خود آنها اتفاق بیفتد. در این سنین کودک علاوه بر اضطراب ناشی از در دسترس نبودن فرد محبوب، دچار اضطراب نیستی خویش نیز می شود. به علاوه تا حدودی قادر است غم و اندوه و اضطراب نزدیکان را پس از رویداد احتمالی مرگ خویش پیش بینی کرده، از آن نیز متأثر گردد. در سنین بعد از 12 سال، علاوه بر موارد فوق، اضطراب نیمه کاره ماندن کارها، تنها ماندن عزیزان، و سرانجام ابهام سفر مرگ، به وضوح در نوجوان قابل مشاهده است.

اگرچه نحوه ی بروز این اضطراب ها ممکن است با بزرگسالان تفاوت های اساسی داشته باشد. مرگ نزدیکان می تواند غم و اندوه فراوان، ناامیدی و خشم زیادی را به بار آورد. وقتی عزیزی از میان خانواده ای رخت برمی بندد، علاوه بر ضربه ی عاطفی و سردرگمی که ممکن است پس از این واقعه به طور مستقیم به کودک دست بدهد، ناراحتی سایر اطرافیان سوگوار و عوارض عاطفی که آنها تجربه می کنند نیز باعث می شود که از میزان مراقبت و حمایت کنندگی شان نسبت به کودک کاسته شود و این خود موجب افزایش سردرگمی و اضطراب کودک می گردد. بی تفاوتی احتمالی و یا واکنش خفیف عاطفی برخی از کودکان، به خصوص در سنین پایین، تا چند هفته پس از مرگ یکی از عزیزان، لزوما پدیده ای غیرطبیعی و نابهنجار نیست و این شاید به خاطر عدم درک کامل آنها از بازگشت ناپذیری فرد متوفی و یا ناتوانی در پیش بینی پی آمدهای منفی آن باشد. اما در مواردی که این بی تفاوتی یا انکار مرگ طول بکشد و یا بروز واکنش های غمگینی بیش از حد به تأخیر بیفتد، می تواند در آینده مشکلات بسیار جدی تری را بوجود آورد.

در موقع تدفین، اگر کودک از شرکت در مراسم بترسد، نباید او را به این کار مجبور کرد. بدیهی است که مشارکت دادن او در مراسم ختم، شب هفت و چهلم و نیز چیدن سفره و … در تسریع ایجاد حالت تعادل مؤثر است. در این شرایط باید به کودک فرصت داد تا به راحتی عزاداری و گریه کند، از خاطراتش با فرد متوفی سخن بگوید و احساس محبت یا حتی کینه ای را که ممکن است نسبت به متوفی داشته باشد، مطرح سازد.

نکته ی بسیار مهم این است که برای کودکان زیر 12 سال، دیدن بدن متوفی توصیه نمی شود و اطرافیان باید ( به خصوص در مواردی که به هر علت جسد از حالت طبیعی خود خارج شده است) از این کار ممانعت به عمل آورند.

با توجه به این نکته که پرخاشگری های کودک ( و حتی بزرگسال) اغلب ناشی از ناکامی آنها در ارضای نیازهای اساسی است و از آنجا که فرد متوفی ارضاء کننده ی بسیاری از نیازهای اساسی، امنیت مادی و عاطفی کودک بوده است، فقدانش به عنوان یک ناکامی عمده می تواند در کودک پرخاشگری زیادی تولید نماید. بدیهی است اگر این پرخاشگری بیش از حد دوام یابد، و یا از شدت خیلی بالایی برخوردار باشد، یاری جستن از یک روان شناس کودک ضروری است. گاهی پس از مرگ والد، برخی از کودکان شروع به بروز رفتارهای کودکانه تر از آنچه متناسب با سن و سال واقعی شان است، می کنند. در این موارد رفتارهای بچگانه تر، وابستگی در غذاخوردن، تلاش برای جلب توجه اطرافیان و نیاز شدید به در آغوش کشیده شدن و حتی بچگانه صحبت کردن در آنها به وضوح دیده می شود.

وقتی که سن کودک خیلی کم است، به دلیل خودمداری که در درک پدیده ها دارد، علت هر آنچه را که در اطرافش روی می دهد، به خود نسبت می دهد ( تا حدود 7 سالگی) . در این هنگام او به احتمال زیاد تصور می کند که سبب اصلی مرگ فرد متوفی، خود اوست. بدیهی است احساس گناه ناشی از این فکر می تواند بسیار اضطراب آور باشد. این اضطراب، خود را در قالب علائم رفتاری متعدد نشان می دهد. اگر این اضطراب دوام یابد، خطر بسیار عمده ای برای سلامت روان محسوب می شود.

 

نکات مهم

کودک و مرگ نزدیکان

براساس آنچه گفته شد، وقتی با کودکی مواجه می شویم که فرد با اهمیتی را در زندگی خود از دست داده است، می باید به نکات کلی زیر توجه داشته باشیم:

1- کودکان بین 3 تا 5 سال تصور می کنند که فرد متوفی به سفر رفته است.

2- کودکان 5 تا 8 سال تا حدی به مفهوم سفر بی بازگشت توجه دارند، اما ممکن است به هیچ وجه علائم عزاداری از خود بروز ندهند.

3- پس از 8 سالگی مفهوم بی بازگشت بودن مرگ در کودک مستقر می شود.

4- کودکان پس از 12 سالگی، مفهوم نسبتا کاملی از مرگ دارند، ولی ابعاد واکنش های عاطفی آنها می تواند با بزرگسالان تفاوت داشته باشد. مثلا کمتر بگویند، راحت تر غذا بخورند و جتی پر فعالیت تر از قبل به نظر برسند.

5- تقریبا در تمامی مراحل فوق آنچه می تواند مشترک باشد، اضطراب ناشی از ندیدن فرد محبوب است.

6- تا سن 8 سالگی باید مراقب بود که به کودک پیام هایی که حاکی از سفر موقت فرد متوفی است، صادر نشود. زیرا او را منتظر رویدادی خواهد کرد که هیچگاه به وقوع نخواهد پیوست و سازگاری او را با پی آمدهای مرگ تأخیر می اندازد. پس از 12 سالگی نیز کودک به خودی خود می داند که بازگشتی در کار نیست.

7- وقتی فرد متوفی جزو والدین کودک است، اضطراب بی پناهی و فقدان حمایت در کودک آشکارا دیده می شود. لذا در هر سنی که قرار دارد، وجود فردی که با وجود سوگواری بتواند نیازهای پیوستگی و حمایت جویی کودک را پاسخ دهد، ضروری است. شاید به علت شدت حالات انفعالی والد باقی مانده، بهترین کس برای این کار او نباشد، باید در این زمینه حساس بود.

8- باید به کودک فرصت داد تا بدون شرم، ترس و انکار، هیجانات مثبت و منفی خود را به راحتی بروز دهد. در این مواقع وجود بزرگسالی که قادر است در حین نشان دادن اندوه خود، با آرامش به حرف های کودک گوش دهد، او را نگاه کند و به طور مستقیم و یا غیرمستقیم او را حمایت کند، ضروری است.

9- توصیه ی جدی می شود که از مواجهه ی کودک با کالبد در حال غسل و یا دفن متوفی ممانعت به عمل آید ( به خصوص در سنی زیر 12 سالگی). به طور مکرر مشاهده شده است که متعاقب آن کابوس های شبانه، باورهای نادرست از زندگی و مرگ و ترس از خاک، خواب، تاریکی و زیرزمین در کودکان رشد کرده است.

10- در طی مراسم یادبود، همواره مسئولیت های اجرایی متناسب با توانایی های کودک به او محول شود.

11- اگر بروز علائم غم و اندوه و عزاداری، بیش از دو هفته در کودک به تأخیر افتاد، حتما با روان شناس و یا روان پزشک مشاور کودک ملاقات کنید.

12- آنچه در گذر سالم کودک از این وهله اهمیت دارد، واکنش صحیح اطرافیان است ک همتأسفانه در بسیاری از موارد به رغم وجود حسن نیت محض، بسیار پر اشتباه است. لذا ملاقات با مشاوران فوق الذکر می تواند شمار را یاری کند تا به کودک برای درک درست و کسب مسأله ی سازگاری مناسب مدد برسانید.

13- اگر کودک دانش آموز است، باید با مدرسه ی او تماس مستقیم برقرار کرد. شرایط را با مدیر، مربی پرورشی، مشاور و از همه مهمتر آموزگار او در میان گذاشت.

14- کارکنان مدرسه می توانند از طریق دادن فرصت کافی به دانش آموز برای برقراری مجدد سازگاری، بیشترین کمک را بکنند باید در این مواقع به خاطر داشت که مشاهده ی افت تحصیلی موقت و عملکرد نامطلوب تحصیلی در دانش آموز، پدیده ی عجیبی نیست. دادن فرصت به دانش آموز برای صحبت کردن از خاطره ی متوفی، ابراز همدردی دوستان و معلمان با او، بسیار دلگرم کننده است.

15- آموزگار این دانش آموزان باید مراقب باشد که در عین ابراز اندوه خود به کودک و دادن فرصت گفت و گو به او برای طرح مسأله و حمایت از او برای ابراز نگرانیها، غم ها و هیجانات منفی اش، از بزرگ کردن مسأله بپرهیزد. گاهی اوقات دانش آموزی که تاب ه حال خود را در مرکز توجه دیگران احساس نمی کرده است، ممکن است متمایل به بروز احساسات اغراق آمیز و دوام آن برای جلب توجه شود.

16- و سرانجام، به خاطر داشته باشیم که به جای کودک نمی توانیم وضعیتی را تجربه کنیم، بلکه فقط می توانیم در کنار او، تسهیل کننده ی تجربه ی گذار او از فاجعه باشیم. بدیهی است این کار توسل به خدا و زمان می خواهد، پس شکیبایی خود را از دست ندهیم.

 

دکتر بهمن بهمنی؛ دکترای مشاوره، دانشیار و عضو هیئت علمی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی

پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی

پرتال جامع علوم انسانی


2.jpg

گروه سایکوآنکولوژی مرکز پیشگیری و کنترل سرطان آلاء (مکسا)

با همکاری مؤسسه بین المللی تحقیقات و آموزش فرانسه

و مرکز مشاوره معین برگزار کرد:

کارگاه کاربرد نظریه های روان درمانی در سایکوانکولوژی

 

? تاریخ برگزاری:   سوم، چهارم  آبان 1397

سوم و چهارم آبان ماه 1397، این کارگاه تحت نظر دکتر بهمن بهمنی دانشیار دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی و همکاری خانم دکتر نوروز علی و خانم دکتر حجت برگزار شد.

به علت استقبال زیاد، این کارگاه در دو هفته ی آینده مجددا برگزار خواهد شد. برای اطلاع از نحوه ی ثبت نام در کارگاه به لینک روبرو مراجعه کنید:  کارگاه کاربرد نظریه های روان درمانی در سایکوانکولوژی

☎️ جهت کسب اطلاعات بیشتر و ثبت نام از ساعت 16 الی 19 با شماره 09125303167 تماس حاصل فرمایید.

 

تعریف سایکوانکولوژی

سایکوانکولوژی یک مبحث بین رشته ای است که به تبعات روانشناختی بیماری سرطان مربوط می شود. در واقع به مباحث عوارض روانشناختی ابتلا به سرطان و درمان افراد درگیر بیماری سرطان می پردازد که شامل بیمار، مراقبین و درماندگان می شود. هدف از این رشته کمک به بیماران مبتلا به سرطان و خانواده های بیماران است تا با تبعات روانشناختی سرطان بهتر کنار آیند و دوره بیماری را با مشکلات روانشناختی و اجتماعی کمتری سپری کنند و مشکلات این دوره را راحت تر بپذیرند.

مهمترین سرفصل ها:

  • کلیات سرطان
  • جنبه های روانشناختی ابتلا به سرطان
  • کاربرد نظریه شناختی – وجودی در سایکوآنکولوژی
  • کاربرد نظریه آدلر در سایکوانکولوژی
  • کاربرد نظریه واقعیت درمانی در سایکوآنکولوژی
  • کاربرد نظریه گشتالت در سایکوانکولوژی

 

 

 


Substance-Abuse-and-Behavioral-Disorder.jpg

تجربه هیجانی یکی از جنبه های اصلی زندگی روانی اجتماعی انسان هاست. طبع زندگی به گونه ای است که نمی توان انتظار داشت که انسان ها در طی زندگی خود با موقعیت های رنج آور، ناراحت کننده، اضطراب زا و افسرده ساز مواجه نشوند. اما مشکل از زمانی شروع می شود که میزان و طول مدت دوام و تکرار این هیجانها بقدری شود که فرد را از سازگاری با ملزومات زندگی فردی و اجتماعی  دور کند. اختلالات هیجانی و رفتاری نوعی بی ثباتی هیجانی هستند که با ویژگی های زیر مشخص می شود.

– ناتوانی حاد یا مزمن دربرقراری و حفظ روابط بین فردی ارضا کننده با دیگران .

– ناسازگاری حاد یا مزمن رفتاری با شرایطی که در آن فشار یا تهدید خاصی وجود ندارد.

برخی از علائم رفتاری و احساسی که حاکی از وجود مشکلات هیجانی هستند، عبارتند از:

– احساس اندوه و گرفتگی خلقی به گونه ای که نا متناسب با شرایط و مقتضیات زیستی یا محیطی  باشد.

– ناتوانی در تفکر هدفمند یا ناتوانی در تمرکز

– ترس و  نگرانی ( ها) غیر موجه یا احساس گناه خیلی شدید

– نوسان خلق شدید و مکرر

– کناره گیری افراطی از دیگران

– کناره گیری افراطی از فعالیت های روزمره.

– خستگی مفرط، احساس دائمی کمبود توان و نیرو، مشکلات مداوم خواب.

– ناتوانی در مواجه شدن با مشکلات و فشار زاهای روزمره.

– مشکل در درک و ارتباط  کارآمد با موقعیت ها و مردم

– سوء مصرف و یا اعتیاد به الکل و موارد مخدر یا محرک

– تغییرات مشکل ساز قابل ملاحظه در عادات عذائی

– تعییر ات مشکل ساز قابل ملاحظه در شوق وعلائق جنسی.

– خشم شدید، خصومت یا بزهکاری.

– افکار تکرای و مداوم خودکشی.

– وجود افکار بریده از واقعیت( هذیان) و نجربه های حسی غیر واقعی( توهم).

– برخی مواقع نیز اختلالات هیجانی خود را به شکل مشکلات جسمی نظیر معده درد، کمردرد، سردرد، دردهای عضلانی و سایر مشکلات جسمی که بررسی های پزشکی برای آنها دلیل زیستی مشخصی نیافته اند، نشان می دهند.

شیوه برطرف کردن و درمان اختلالات هیجانی:

فرایند یاری رسانی حرفه ای به افرادی که از سطوح مختلف مشکلات هیجانی رنج می برند شامل چند مرحله اصلی است.

  1. بررسی احتمال وجود زمینه های زیستی شامل عوامل ژنتیک و اکتسابی آسیب های نورولوژیک و متابولیک ایجاد مشکلات هیجانی توسط روانپزشک یا متخصص مغزو اعصاب و اقدام برای دارو درمانی لازم.
  2. بررسی زمنه های روانی اجتماعی ایجاد مشکلات هیجانی نظیر فقر مهارت های انطباقی، فقرمهارت های ارتباط هیجانی، فقر مهارت های ارتباط اجتماعی، فقرمهارت های حل مسئله بین فردی و..
  3. بررسی احتمال وجود مشکلات روان شناختی زیر ساخت مشکلات هیجانی نظیر تثبیت در مراحل ابتدائی تر رشد هیجانی، اعتماد بنفس مغشوش، عزت نفس پایین، خود پنداره منفی، اهداف ایده آلی اغراقی و غیر منطقی، وجود باور های غلط، خطاهای شناختی آسیب زا، طرح واره های ناکارآمد و… .
  4. استفاده از خدمات حرفه های مشاوره و رواندرمانی برای کمک به فرد برای بر طرف کردن آنها.

 چه افرادی شایسته ارائه خدمات مشاوره و رواندرمانی به افراد مبتلا به اختلالات هیجانی هستند؟

– مشاور یا رواندرمانگر فردی است با حداقل تحصیل کارشناسی ارشد در رشته های مشاوره یا روان شناسی بالینی. او دوره های تکمیلی کارورزی را پس از دانش آموخته شدن از دانشگاه زیر نظر یک دکترای تخصصی در رشته های مشاوره و یا روان شناسی بالینی گذرانیده و در عین حال از سازمان نظام روان شناسی و مشاوره کشور دارای پروانه فعالیت است.

– برخی از متخصصین روانپزشکی نیز که دوره های تکمیلی مشاوره و رواندرمانی را گذرانیده اند قابلیت ارائه خدمات مشاوره و رواندرمانی  را علاوه بر قابلیت های دارودرمانی مشکلات هیجانی دارا هستند.

* شایان ذکر است که به عنوان مشتری خدمات مشاوره و رواندرمانی این حق شما است که در هنگام مراجعه به متخصصان حرفه ای از آنها در مورد رویکرد نظری که از آن برای ارائه خدمت مشاوره و رواندرمانی استفاده می کنند و نیز سوابق آموزشی و مجوزهای حرفه ای مربوطه سوال نمایید.

 

دکتر بهمن بهمنی؛ دکترای مشاوره، دانشیار و عضو هیئت علمی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی


download-1.jpg

اهمیت نظام خانواده و تأثیر سال های اولیه زندگی مشترک در شناخت همسران از یکدیگر موضوعی بود که در مصاحبه ی مؤسسه فرهنگی تبیان با جناب آقای دکتر بهمنی، مشاور و استاد دانشگاه علوم بهزیستی و توانبشخی، تحت عنوان ” سه سال تلاش برای هم زبانی ” به آن پرداخته شد.

در ادامه جزئیات این مصاحبه آورده شده است.

 

تبیان : آقای دکتر بهمنی ، یکی از مشکلات زوج های جوان اختلافاتی است که با خانواده ی همسرشان پیدا می کنند ، چگونه باید این روابط را مدیریت کرد، تا مشکلی پیش نیاید؟

دکتر بهمنی بهمنی - مصاحبه - ازدواج

برای پاسخ گویی باید کمی از قبل تر شروع کنم. اول باید ببینم ازدواج چیست؟ ازدواج به چه چیزی منتهی می‌شود و آن چیزی که محصول ازدواج است، چه کارکردی دارد؟ که اگر تأمین نشود ناکارآمد خواهد بود.

ازدواج نقطه ی آغاز آن چیزی است که بعداً به آن زناشویی می گوئیم و زناشویی زمینه ی ایجاد آن چیزی است که به آن خانواده می‌گوییم. خانواده انواع مختلف دارد. امّا همه ی آنها با ازدواج شکل گرفته است. ما در خانواده به دنیا می آئیم و رشد می‌کنیم امّا قبل از آن یک روزی خانواده ای شکل گرفته بوده است.

تنها شکل مورد قبول و کارآمد شکل گیری خانواده ی جدید ازدواج است. ازدواجی که منجر می شود به فضای روابط دو نفره که خیلی زیباست و به آن می‌گوییم زناشویی.

ازدواج نقطه ی آغاز آن چیزی است که بعداً به آن زناشویی می گوئیم و زناشویی زمینه ی ایجاد آن چیزی است که به آن خانواده می‌گوییم.

در زبانهای دیگر واژه ای به زیبایی زناشویی نداریم زیرا به هر دو نقش زن و شوهری به طوری همزمان اشاره می‌کند. این واژه خیلی زیباست. زن در رابطه زناشویی یک نقش  و شوهر هم یک نقش است وگرنه قبل از آن صحبت از یک مونث و یک مذکر بود. نقش‌های زنانگی به معنی زن و همسر و نقش‌های شوهری به معنی مرد و همسر به معنی مجموعه رفتارهایی است که از این آدم در موقعیت خاص انتظار می‌رود. این نقش زنی و نقش مردی با هم می‌شود زناشویی که سازنده ی خانواده است.

اما خانواده چه کارکردی دارد،که اینقدر روی آن تاکید می شود. خانواده کارش مثل رَحِم است. کار رحم چیست؟ یک نطفه را تبدیل به جنین می‌کند و از آن حفاظت می‌کند تا جنین به دنیا بیاید و حتی اگر مشکلی برای جنین پیش بیاید کمک به ترمیم آن می‌کند ما وقتی از رحم زاییده می‌شویم نیازی به آن نداریم. زیرا رحم دومی ساخته می‌شود برای حفاظت از ما. جنس رحم دوم رفتار دو نفر است که کارشان نگه داری و حفاظت از ماست. دراین رحم دوم نوزاد تغذیه می کند، از او مراقبت می شود و در صورت بروز مشکل به آن کمک می کنند.

اما فرق آن با رحم مادر در این است که این بار، خود مرد (پدر) و زن (مادر) بعلاوه فرزند جزء ساختار این رحم هستند. رفتارشان فضایی ایجاد می‌کند که در آن فضا آنها هم حفاظت می‌شوند، تغذیه روحی و جسمی می‌شوند، رشد می‌کنند و اگر مشکلی برایشان پیش آمد در این فضا از آنها حمایت می شود.

ازدواج یک پیوند و قرارداد است بین دو نفر که حداقل رشد یافتگی را داشته باشند یعنی باید دو نفر با هم جمع شوند اما روی کلمه دو نفر تأکید می‌کنم، این یعنی یکی شدن دو نفر اشتباه است. این یک اختلال روانی است که فردیت و محدوده‌های فردی بین برود.

ازدواج ،ساختن یک واحد است اما یک واحد دونفره

متأسفانه در ازدواج برخی به دنبال این هستند که با دیگری یکی شوند. یک واحد ساخته می‌شود امّا یک واحد دو نفره. اگر معنی «نفر» را نفهمی، ازدواج را گم می‌کنی. در یک ازدواج خوب هر دو نفر سرویس می‌گیرند و رشد می‌کنند دلیل اینکه یک زوج خوب ارتباطشان ماندگار است، این است که نیازهای هم را ارضاء می‌کنند وقتی نیازها ارضا شود، افراد رشد یافته تر می‌شوند، هر چه رشد یافته تر شوند بی نظیرتر می‌شوند، هر چه بی نظیرتر شوند، تنهاتر می‌شوند و هر چه تنهاتر نیازشان به همدم و همصحبت بیشتر خواهد شد.

دکتر بهمن بهمنی - ازدواج 

در یک ازدواج کار آمد چون زن و شوهر هر کدام رشد می‌کنند، دو نفر  می‌شوند. ازدواج سالم حذف شدن یکی به نفع دیگری، دیده نشدن یکی در جوار آن یکی و… نیست، بروز کردن هر دوی آنهاست. هر چه بروز کنی و وضوح بیشتری پیدا کنی تفکیک بیشتری صورت می‌گیرد و فردیت بیشتری خواهی داشت پس در خانواده کار آمد فردیت‌های جا افتاده پذیرفته می شود. (این در حوزه فردی) است.

در حوزه ی خود خانواده؛ وقتی دو خانواده الف و ب وجود دارند. یک پسر از خانواده الف آمده است و یک دختر هم از خانواده ب آمده که با هم یک واحد جدید تشکیل می‌دهندو این خانواده نو پا هنوز جداره اش سست است.

خانواده باید اطلاعات بگیرد و بدهد تا خود را تنظیم کند و اطلاعات را در اختیار اعضاء هم بگذارد که رشد کنند این جداره که اطلاعات را می‌دهد و می‌گیرد، سخت افزاری نیست، نرم افزاریست.

شما فکر می‌کنید جداره های هر خانواده محصول چیست؟ چه چیزی خانواده را از دیگران جدا می‌کند؟ خانواده‌هایی را می‌شناسم که در خانه بسته است، پلاک مشخص است و کلید دارند امّا هر چه در خانواده می‌گذرد همه از آن با خبرند زیرا اطلاعتشان را به هر کسی می‌دهند، این خانواده نشتی دارد و انگار در خانه ی شیشه ای زندگی می‌کند. همه داخل خانه را می‌بینند و حق پیدا می‌کنند راجع به آن نظر دهند. این خانواده جداره ندارد. و همه داخل آن نفوذ می‌کنند.

برخی خانواده ها هم مثل سیاهچاله های کهکشانها هستند یعنی  از داخل آن نه اطلاعاتی بیرون می‌آید نه اگر اطلاعاتی وارد شد، بر می‌گردد اینها ایزوله هستند هر دوی آنها بد است.

خانواده باید اطلاعات بگیرد و بدهد تا خود را تنظیم کند و اطلاعات را در اختیار اعضاء هم بگذارد که رشد کنند این جداره که اطلاعات را می‌دهد و می‌گیرد، سخت افزاری نیست، نرم افزاریست. به شکل طبیعی اعضای خانواده باید برای اینکه خود را با خانواده جانبی تطبیق دهد باید اطلاعات رد و بدل کنند، راز به تدریج جدا شدن خانواده از طریق تنظیم اطلاعات ، فاز زائیده شدن می‌شود وقتی آدمی به دنیا می‌آید، مادر درد دارد. خود نوزاد هم مشکلاتی دارد که اگر رعایت نشود، حتی آسیب می‌بیند.

باید خیلی مراقب بود که جنین دیر به دنیا نیاید. اگر طول بکشد خطرناک است و جنین می‌میرد. برای همین اگر به طور طبیعی به دنیا نیاید، سزارین می‌کنند. ممکن است جنین زودرس حتی دو ماه زودتر به دنیا آمده باشد و با دستگاه نگهداری اش کنند اما دیررسی به ماه نمی‌کشد. چند روز طولانی تر شود باعث مرگ جنین و حتی مادر می‌گردد.

فرزندان هم در رحم والدین باید زائیده شوند. باید خانواده ی خود را تشکیل دهند. این رفتن هم مثل زایمان درد روانی دارد برای پدر و مادر زیرا از دست دادن تلقی می‌شود و نگرانی به دنبال دارد و زمان می برد تا عادت کنند. در این مدت شروع به کارهایی می‌کنند که ما به آن می گوئیم دخالت. اصولا والدین هم دلتنگ می شوند و هم از روی نگرانی شروع به آموزش می‌کنند. به فرزند خود برای زندگی جدید آموزش های رفتاری می دهند که در زندگی برایش ایجاد مشکل می کند.

این باعث می شود آقا و خانم دچار تعارض‌هایی بشوند. آنها در حال تحلیل شرایط جدید و وفق دادن خودشان با هم هستند. امّا یکی از بیرون آموزش متفاوتی برای نوع رفتار به آنها می دهد و سازگاری آنها خدشه دار می شود.اگر زوج جوان بلد نباشند به چه طریق اطلاعاتی که به آنها می‌رسد و از آنها بیرون می رود را تنظیم کنند ، منجر می‌شود دیگران یا زیادی فرصت برای دخالت داشته باشند یا احساس کنند کنار گذاشته شده اند و واکنش نشان ‌دهند.

ما سه سال اول زندگی زناشویی را در زوج‌های موفق سه سال تلاش برای همزبانی می گوئیم.

خود این مرحله که زن و شوهر یاد بگیرند که چگونه ارتباط برقرار کنند که هم والدین ناراحت نشوند و هم استقلال خود را از دست ندهند، زمان می‌برد. گاهی دو سه سال طول می‌کشد و بهای سنگینی هم باید برای آن پرداخت شود. ما باید به این افراد یاد دهیم که چگونه واحد دو نفره شان را جداره بدهند. که جنسش آهن نیست.

چگونه و چه حرفهایی را به طرفین شان منتقل کنند و اطلاعات ورودی را تفسیر کنند وچگونه با هم شریک شوند . این کار یک مهارت است که باید یاد داده شود تا این دو نفر یاد بگیرند به نفع هویت رابطه دو نفره شان ، جوری رفتار کنند که خانواه ها طرد نشوند امّا خودشان هم در آنها حل نشوند، دو سه سال هم طول می‌کشد.حتی اگر با آموزش باشد وگرنه هیچ وقت کسب نمی‌کنند.

دکتز بهمن بهمنی - ازدواج 2

ما سه سال اول زندگی زناشویی را در زوج‌های موفق سه سال تلاش برای همزبانی می گوئیم. در زوج های غیر موفق که هیچ  وقت همزبان نمی‌شوند و فقط یکدیگر را تحمل می‌کنند.

دختر و پسر زمانی در زمان انتخاب، بر اساس شباهت ها تمایل به ازدواج پیدا می کنند و متأسفانه آموزش داده نمی‌شود و بعد از ازدواج دو نفر با دیدن تفاوت‌ها فکر می‌کنند اشتباه کردند و تقاضای جدایی دارند.در صورتی که همه اول براساس شباهت‌ها ازدواج می‌کنند و بعد باید تفاوت‌ها را مدیریت کنند .

این پروسه زائیده شدن خانواده ی جدید از دو خانواده ی قدیم درد دارد، زمان براست اما مزایا دارد و اگر درست پیش رود ذوق و شوق هم ایجاد می‌کند. نتیجه اش می‌شود یک خانواده با هویت جدید، که باید فرهنگ خصوصی خودشان را هم بسازند. فرهنگ اختصاصی خودشان بر پایه ی ارزش‌های مشترک امّا برای ارزش‌های متفاوت هم باید فکری کرد. باید زمان صرف شود. یک تعداد در خانم تغییر کند و برخی در آقا. و ممکن است برخی هم متفاوت باقی بماند . اگر جز ارزش‌های بنیادین نباشد، ایرادی ندارد و خوب هم هست.

 

تفاوت نباید مشکل ساز باشد بیشتر مواقع تا وقتی فقط ارتباط دو نفر مطرح است ، زودتر به نقطه ی مشترک می رسند.به شرطی که مرامشان تبادل اطلاعات باشد. امّا اگر در مورد موضوع خاصی خانواده ی دو نفر هم بخواهند وارد شوند، رسیدن به فصل مشترک کمی دشوار می شود.

باید به زوج جدید یاد دهیم مسائل روزمره ی خودشان را فقط داخل خانواده حل کنند. روزهای اول سخت است چون عادت دارند در مورد همه ی موضوعات با خانواده ی خود گفتگو کنند .اگر در مورد نوع غذا و… باشد مشکلی ایجاد نمی‌کند امّا اگر ر مورد سبک زندگی باشد مشکل ساز می‌شود.

زوج جوان باید یاد بگیرند اگر والدین رفتار فرزندشان را پرروگی تلقی کرد چگونه عذرخواهی کنند و به آنها بگویند شما هنوز سرور مائید، دوستتان داریم امّا برخی خواسته هایتان را نمی توانیم عملی کنیم.

باید این دو نفر بفهمند در صورت لزوم از اشخاصی غیر از اعضای خانواده یا افرادی از خانواده با لفظ مشاور کمک بگیرند. هر دو باید به هم کمک کنند تا از خانواده ی قبلی خود زائیده شوند. ما باید به دختر و پسرها یاد دهیم بیائید زائیده شوید و  واحد مستقل خود را بسازید. یاد دهیم سخت است و مشکلات  در آن زیاد است ولی همه اینها باید با حسن نیت باشد. یاد بگیرند گاهی والدین شان ناراحت می‌شوند نه بدلیل پررویی آنها بلکه چون خلاف توقع والدین بوده است. یاد بگیرند اگر والدین رفتار فرزندشان را پرروگی تلقی کرد چگونه عذرخواهی کنند و به آنها بگویند شما هنوز سرور مائید، دوستتان داریم امّا برخی خواسته هایتان را نمی توانیم عملی کنیم.

 

تبیان : منظور شما از یک نفر دیگر کیست؟

انسان عاقل که می‌تواند دوست باشد، همکار باشد یا کسی در اطرافیان که خود زندگی موفقی دارد. از آن بپرسند که چنین مشکلی را  چطور حل کرده است؟ البته خیلی مهم است آن فرد عاقل باشد و از زندگی اش با خبر باشیم که خودشان خوب زندگی می‌کنند.

گاهی خود دو نفر با هم صحبت می‌کنند مثلاً خانم می‌گوید مادر شما چنین رفتاری دارد که من نمی‌پسندم… آقا نباید داد و فریاد کند. باید صحبت کنند و بعد به همسرش بگوید من به تو کمک می‌کنم تا مشکل رفع شود امّاطوری با مادرم رفتار نکن که ناراحت شود.

اونوقت آقا ممکن است خواسته ی همسرش را به زبان خودش به مادرش منتقل کند چون زبان مادر خود را بهتر می‌فهمد و بعد مادر ملزم به رعایت می‌شود بدون اینکه توهین تلقی کند. گاهی برای انجام چنین کاری باید چند ماه وقت صرف کند.

 

تبیان : اولین قدم بعد از ازدواج برای داشتن یک هویت خانوادگی مستقل چه باید باشد؟

اولین چالش بعد از ازدواج باید تطبیق فرد با خانواده ی خودش باشد و لازمه اش هماهنگی  زیاد همسران با هم است.

باید به جوان ما یاد داد سناریو بازی کنند نه با نیت تحمیق بلکه با نیت تعمیق رابطه.

فرمایش حضرت حق: مرا بپرستید و اطاعت کنید و به والدین نیکی کنید. نمی‌گوید عدالت بورزید و اطاعت کنید یعنی عدالت گاهی حکم می کند در مقابل بدی والدین رفتار تندی داشته باشم اما قرآن این را نمی پسندد.در هر شرایطی باید نیکی کنی ولی با رفتار صحیح می توانی آنها را مدیریت کنی. چون هیچ پدر و مادری بد فرزندشان را نمی خواهند .اگر ما طبق این فرمایش عمل کنیم، مشکلات در این حیطه حل خواهد شد.

 

 

مصاحبه بخش خانواده ایرانی مؤسسه فرهنگی تبیان با دکتر بهمن بهمنی 

تابستان 1390


images-21.jpg

واژه افراد با نیازهای ویژه برای اشاره به گروه گسترده ای از شرایط انسانی استفاده می شود که طی آن افراد به دلایل مختلف دچار مشکلاتی هستند که نیاز های ویژه ای را برای آنها ایجاد می کند. کودکان استثنائی یکی از این گروه ها محسوب می شوند.  متاسفانه غالباً شناخت درستی از کودکان استثنائی وجود ندارد و حتی گاه با دیدی تحقیز آمیز به آن نگریسته می شود. در این مقاله به کودکان استثنائی یا اصطلاح صحیح تر کودکان با تأخیر رشد ذهنی پرداخته می شود.

بعضی ها گمان می کنند تشخیص تأخیر رشد ذهنی فقط زمانی درست است که هوش فرد از میزان طبیعی پایین تر باشد و فکر می کنند که اغلب این کودکان قادر به یادگیری نبوده و نمی توانند از خود مراقبت کنند. واقعیت این است که تشخیص تأخیر رشد ذهنی در مورد یک فرد، منوط به وجود توأم دو ویژگی ست. اول آنکه بهره هوشی فرد پایین تر از متوسط بوده و دوم اشکالاتی در تطابق فرد با مسائل روزمره زندگی اش به چشم بخورد، به نحوی که قادر نباشد کارهای اولیه و ضروری یک زندگی نسبتا خودکفا را فرا گیرد. با این وجود، اغلب کودکانی که بهره هوشی کمتری دارند نیز قادرند چیزهای زیادی بیاموزند. می توانند مانند بزرگسالان زندگی نسبتا مستقلی برای خود تشکیل دهند و مهمتر اینکه، آنها نیز می توانند مانند هرکس دیگری از زندگی لذت ببرند.

آنها نیز می توانند مانند هرکس دیگری از زندگی لذت ببرند.

در گذشته به والدینی که دارای کودک استثنائی بودند، توصیه می شد که فرزندانشان را به مؤسسات مخصوص نگهداری کودکان استثنائی بسپارند. ولی در حال حاضر این شیوه منسوخ شده است. اکنون توصیه می شود تا این قبیل کودکان در خانواده های خویش باقی بمانند تا بتوانند در زندگی اجتماعی نیز شرکت کنند. البته قانون نیز تضمین می کند که هزینه های تعلیم و تربیت و خدمات مورد نیاز این کودکان از منبع درآمدهای عمومی و توسط دولت تأمین شود.

کودک ممکن است به طور همزمان از مسائل جسمی و هیجانی دیگری نیز رنج ببرد. این کودکان گاهی ممکن است دچار اختلالاتی در بینایی، شنوایی، و گویایی باشند به نحوی که حتی نتوانند از همان مقدار توانایی ذهنی که دارند استفاده مطلوب کنند.

ارزیابی جامع و کامل ناتوانی و یا توانایی های جسمی، روانی این کودکان، یکی از ضروری ترین اقداماتیست که همواره باید انجام شود. از آنجایی که هیچ متخصصی نیست که بتواند تمامی ابعاد وچود آدمی را به تنهایی ارزیابی کرده و به درمان آن اقدام کند، بنابراین استفاده از متخصصان مختلف و بهره گیری از همکاری آنان امری ضروریست، استفاده از تست های مختلف پزشکی و نورولوژیک، آزمون های شنوایی، بینایی و جسمانی نیز در کمک به این کودکان بسیار مفید و ضروری اند.

بهره هوشی پایین به معنی از دست رفتن همه چیز نیست. معمولا این افراد دارای جنبه های مثبتی هستند که باید توسط متخصصین شناسایی شده و از آنها بهترین استفاده ها به عمل آید.

متأسفانه یکی از پیامدهای متداول تأخیر رشد ذهنی ، بخصوص انواع خفیف تر آنها که کودک آنقدر باهوش هست که خود را با اطرافیان و همسالان خود مقایسه کند و گوشه و کنایه های اطرافیان خود را دریابد، اختلالات عاطفی هیجانی است. این کودکان اغلب تلاش می کنند تا خود را به پای همسالان برسانند، اما به دلل کندآموزی یا ناتوانیشان در آموختن هر آنچه که بقیه می آموزند، احساس شکست کرده، مضظرب، گوشه گیر و سرخورده از ایجاد ارتباط اجتماعی می شوند.  ازآنچائی که آنها کمتر می توانند از طریق مهارت های زبانی احساس های غمگینی و نگرانی خود را بیان کنند، حالات افسردگی آنها به زودی تبدیل به واکنش های رفتاری دیگری شده و مشکلات رفتاری جدیدی را، مثلا در مسائل مربوط به خورد و خواب از خود نشان می دهند. هرچه تأخیر رشد ذهنی زودتر تشخیص داده شود، طبیعی ست که برای کمک به مبتلایان، امکان بیشتری وجود دارد.

راه های درمانی:

برخلاف عقیده عامه، دارودرمانی مؤثرترین روش درمان عوارض عقب ماندگی نیست و همواره لازم است تا از روش های توانبخشی، رفتار درمانی،کمک آموزشی و نیز مشاوره خانواده نیز سود برد.

 

بنابراین به طور کلی باید گفت:

1- تاخیر رشد ذهنی دارای درجاتی ست که از خفیف تا خیلی شدید تغییر می کند.

2-  تاخیر رشد ذهنی به معنی از دست رفتن همه چیز نیست. معمولا  این افراد دارای جنبه های مثبتی هستند که باید توسط متخصصین شناسایی شده و از آنها بهترین استفاده ها به عمل آید.

3- علل ژنتیک، بیماری، ضربه و  علل فرهنگی و فقر محیط یادگیری از جمله عوامل ایجاد تاخیر رشد ذهنی هستند.

4- بیشتر افراد مبتلا به تاخبر رشد ذهنی قادرند تا مهارت های لازمه ی یک زندگی  نسبتاً مستقل را بیاموزند.

5- برخی از افراد دچار تاخیر رشد ذهنی قادرند تا تحصیلات مدرسه ای را زیر نظر متخصص به انجام رسانند.

6- تشخیص سایر عوارض جانبی تاخیر رشد ذهنی ها، مثل اختلالات بینایی، شنوایی و گویایی، اقدام جهت درمان با توانبخشی این مشکلات، در حفظ بهداشت روانی آنان کاملا ضروریست و باید در این زمنیه اقدام شود.

7- اغلب کودکان با بهره ی هوشی نزدیک به طبیعی ( تاخیر رشد ذهنی خفیف) از مشکلات عاطفی و هیجانی رنج می برند که نیازمند درمان می باشند.

8- تشخیص و درمان تاخیر رشد ذهنی و عوارض آنها نیازمند تخصص های متعدد روانشناسی، تعلیم و تربیت ، توانبخشی و پزشکی ست.

9- مادر می بایست رکن کمک رسانی به این کودکان باشد. لذا حمایت از مادر، آموزش کافی او، وجود یک سیستم مشاوره در دسترس برای مواردی که او نیازمند اطلاعات جدید و یا بازنگری در رفتارهاست، و قوت قلب بخشیدن به او به منظور ادامه ی تلاش هایش در کلیه موارد کودکان با نیازهای ویژه الزامیست.

 

دکتر بهمن بهمنی؛ دکترای مشاوره، دانشیار و عضو هیئت علمی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی برگرفته از ماهنامه ی تعلیم و تربیت استثنائی، شماره 1

 

مطالب مرتبط :

آشنایی با مشاوره توانبخشی

آشنایی با مشاوره کودک و نوجوان


photo_۲۰۱۸-۱۰-۰۲_۱۶-۲۳-۲۳.jpg

گروه سایکوانکولوژی مرکز پیشگیری و کنترل سرطان آلاء (مکسا)
با همکاری مؤسسه بین المللی تحقیقات و آموزش فرانسه
و مرکز مشاوره معین برگزار می کند:

کارگاه کاربرد نظریه های روان درمانی در سایکوانکولوژی

 

با همکاری جمعی از اساتید تحت نظر دکتر بهمن بهمنی دانشیار دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی

 

مهمترین سرفصل ها:

  • کلیات سرطان
  • جنبه های روانشناختی ابتلا به سرطان
  • کاربرد نظریه شناختی – وجودی در سایکوآنکولوژی
  • کاربرد نظریه آدلر در سایکوانکولوژی
  • کاربرد نظریه واقعیت درمانی در سایکوآنکولوژی
  • کاربرد نظریه گشتالت در سایکوآنکولوژی

 

? تاریخ برگزاری:   بیست و چهارم و بیست پنجم آبان 1397

مکان : تهران، اتوبان جلال آل احمد به سمت غرب، بعد از پل نثر، پلاک 139، مرکز پیشگیری و کنترل سرطان آلاء

 

☎️ جهت کسب اطلاعات بیشتر و ثبت نام از ساعت 16 الی 19 با شماره 09125303167 تماس حاصل فرمایید.

 

 


29739187_223002461611730_1671138119509868544_n-1-e1538230066663.jpg

مرکز مشاوره معین برگزار می کند: کارگاه تخصصی سایکوآنکولوژی کودکان

مدرس: “دکتر بهمن بهمنی” ، دکترای مشاوره ، دانشیار و عضو هیئت علمی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی.

از متقاضیان ثبت نام، مصاحبه ورودی به عملی می آید.
⏰مدت زمان دوره 32 ساعت می باشد.

به شرکت کنندگان، گواهی شرکت در دوره اعطا خواهد شد.

? برای کسب اطلاعات بیشتر ؛ با مرکز مشاوره معین تماس حاصل فرمایید.

☎️ برای اطلاع از سایر فعالیت های مرکز؛ و دیگر کلاسها و کارگاه های آموزشی؛ به کانال تلگرام مرکز بپیوندید

 

سرفصل های کارگاه سایکوآنکولوژی کودکان

1- آشنایی مقدماتی با سرطان ( سرطان چیست؟، انواع سرطان در کودکان، درمان ها متداولی پزشکی، سرطان، عوارض جانبی درمان های پزشکی، مشاوره ژنتیک در سرطان و … )

2- بحران پس از دریافت خبر تشخیص ابتلا به سرطان و اصول مواجهه درست با آن

3- جنبه های روان شناختی سرطان کودکان بر والدین

4- اثرات روان شناختی سرطان کودکان بر والدین

5- اثرات روانشناختی سرطان کودکان بر سایر افراد خانواده

6- پیامد های روان شناختی درمان های پزشکی ( دارودرمانی، شیمی درمانی، رادیودرمانی، پیوند مغز استخوان، تغییر شکل بدن،

7- جنبه های عمومی ارتباط ماندگار با کودک ( دادن اطلاعات پزشکی به کودک، ارزیابی مرحله رشدی و شناختی کودک، نیازهای کودک و …)

8- ارتباط اعضای خانواده با کودک ( والدین، خواهر و برادرها)

9- کودک مبتلا به سرطان و مدرسه ( ارتباط معلم با کودک، تاثیرات سرطان بر سیر تحصیلی و یادگیری کودک و …)

10- تأثیرات درازمدت سرطان و روش های درمان ( پیگیری های بعد از درمان، عود بیماری ، احتمال ناباروری، عوارض طولانی مدت شور های درمانی و …)

11- بررسی وضعیت تحولی کودک شامل :

  • رشد حرکتی
  • رشد هیجانی
  • رشد شناختی
  • رشد زیستی

12- گرفتن شرح حال روان شناختی و ارزیابی وضعیت روانی کودک شامل:

  • ارزیابی اختلالات روان شناختی احتمالی کودک قبل از ابتلا به سرطان
  • اختلالات روان شناختی احتمالی کودک پس از ابتلا به بیماری سرطان

13- مداخله های روان شناختی با کودک: کاربردهای ارزیابی و درمانی بازی ها، داستان ها و فعالیت ها شامل:

  • اصول برقراری ارتباط روان درمانگرانه با کودک
  • بازی درمانی
  • تئاتر درمانی
  • داستان سرائی
  • بازی نقش
  • عروسک بازی های تخلیه هیجانی
  • نقاشی و ابراز هیجان ها
  • گفتگوهای آزاد التیام بخش

14- مداخله های روان شناختی با والدین کودک با استفاده از رویکردهای مناسب برای مواجهه با بحران، گذر از بحران و رشد پس از بحران و سانحه شامل:

  • کمک به والدین برای شناخت و کنار آمدن با واکنش های احساسی که نسبت به واکنش ها و سوالات فرزند خود مرگ زودهنگام فرزند خود دارند.
  • کمک به والدین برای مواجه شدن با بحران معنا
  • کمک به والدین برای مواجه شدن کارآمد با اضطراب های وجودی
  • کمک به والدین برای حمایت از سایر فرزندان
  • کمک به بازسازی روابط همسران پس از فقدان فرزند

15- مداخله روانشناختی در سایر گروه های مرتبط با کودک ( مهدکودک، مدرسه، بیمارستان و …)

16- مراقبت از کودک در حال مرگ:

  • کمک به والدین برای مواجهه با مراحل آخر بیماری در موارد غیر قابل درمان
  • کمک به والدین برای شناخت نیازهای خاص کودکان در معرض مرگ زودهنگام
  • کمک به والدین برای گفتگو با کودک و پاسخ به سوال های کودک در مورد مرگ و تبعات آن

photo_2018-09-26_13-48-22-e1537958859397.jpg

” کارگاه آموزشی بهداشت روان خانواده ” به همت مرکز بسیج جامعه پزشکی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی ، با مشارکت مرکز مشاوره و سلامت روان دانشجویی دانشگاه و با حضور جمعی از کارکنان در سالن اجتماعات فارابی دانشگاه برگزار شد.

به گزارش مفدا علوم بهزیستی و توانبخشی؛ دکتر بهمن بهمنی به عنوان مدرس این کارگاه آموزشی، به اهمیت خانواده، مبانی و اصول آن و ارتباط مناسب زناشویی پرداختند. طبق گفته ی ایشان : خانواده یک انتزاع است و محصول ظرفیت ذهنی و عاطفی است، خانواده بستر تولد، زندگی و مرگ است.

وی با اشاره به کتاب های “هشت درس برای زندگی زناشویی بهتر” و همینطور “ازدواج بدون شکست”، رکن اصلی خانواده را همسری دانست که با یک قرارداد شروع می شود از این مرجع بقیه ارتباطات خانواده شکل می گیرد. اگر کفایت این رابطه را بیشتر کنیم بقیه کارکردهای این خانواده بیشتر می شود، در خانواده های امروزی، مهم ترین دغدغه بعد از مدتی، فرزندان می شوند و این بهترین وضعیت نیست، چرا که باید مهم ترین دغدغه، روابط زناشویی باشد.

دکتر بهمنی افزود؛ ما بلد نیستیم مسئولیت ارتباطمان را بپذیریم چون یاد نگرفتیم و حالا باید چکار کنیم؟ ما در زمان حال زندگی می کنیم وقتی در گذشته زندگی می‌کنیم، یعنی هنوز همان فرد گذشته ایم ما به لحاظ هوشی، شناختی، درک و دانش و به لحاظ مهارتی، رشد می کنیم ولی به لحاظ رشد عاطفی و هیجانی در گذشته مانده ایم، ما در مناسبات احساسی گذشته خود و نسبت های احساسی که داشتیم مثل ناکامی، وابستگی و…. این بخش وجود همانطور مانده ایم، غیر از هستی که هست هیچ چیز دیگری وجود ندارد و دنبال چیزی هستیم که نیست، بعد هست ما هم، نیست می شود و گذشته ای که نیست دنبالش می گردیم.

” کتاب ازدواج بدون شکست”، هفت راه کسب مهارتهای ارتباطی بین زن و شوهر که بسیار غلط هستند را توضیح می دهد و مسائل مرتبط با حال و مساله گشا که چطور زن و شوهرها باهم حرف بزنند را توضیح می دهد.”

وی تصریح کرد؛ یکی از مأموریت های خانواده، کمک به اعضاء است که بتوانند مشکلات را حل کنند،  همه اعضای خانواده باید آموزش ببینند تا کفایت های خانواده برای حل مساله بالا برود و خانواده یک واحد حل مساله است، به اعضاء خود کمک می کند تا مسائلش را حل کنند.

”  مساله چیست؟ هرموقعیتی که بتواند به نیاز ما پاسخ بدهد نیازها فطری و غریزی هستند. این نیازها از طریق یادگیری پاسخ می گیرند.”

” خواسته های ما و نیازهای ما یکی نیست، اگر نیاز به خواسته سرویس بدهد، ما سالم رشد می کنیم اما خیلی از موارد نیازهای ما به خواسته های ما کمک نمی کنند و جلو پاسخ نیازها را هم می گیرند، مشکل و مریضی از اینجا شروع می شود.”

وی در ادامه افزود: جایگاه و منزلت یک نیاز فطری است. احترام یک نیاز فطری و منزلت یک نیاز کاذب فطری است ، درصورتی که احترام نیاز و احساس ارزشمندی هست.

” هر آدمی این حق را دارد که احساس ارزشمندی داشته باشد، هرکدام از همسران این حق را دارند که مقبول بدون شرط طرف مقابل باشند، اما این مسئولیت که به حق طرف مقابل پاسخ بدهند ، حقش این هست که مسئولیت پذیری طرف مقابل داشته باشد و این یک قاعده است.”

” نگاه ما به خود ما در مروادات انسانی نیست،  مسئولیت خودمان را در تغییر شرایط نمی پذیریم، شکایت ها و انتقادات را می پذیریم، این نقص هست، در ارتباط خانوادگی هم همینطور هست این نقص فراگیر می سوزد ، در روابط خانوادگی این سم است که بخواهیم طرف مقابل را درست کنیم و یک جوری رفتار کنیم که بازنده نشویم و تصور کنیم که اگر از این بازی بیرون بروم، خیلی از مزیت ها را از دست میدهم.”

دکتر بهمنی همچنین گفت: در آموزه های دینی، تو مأمور رفتار خودت و پاسخگو به خدا هستی و نباید حق الناس گردنت باشد. اما در پدیده دو نفره گی، دو پدیده حق و مسئولیت وجود دارد، این مسئولیت در واقع این است “به او حق پاسخ بدهم تا حق داشته باشم و بتوانم از او مسئولیت طلب کنم”، باید ذهنیت را به سمت کشف نیازهای طرف مقابل و پاسخ به نیازها و خواسته هایش سوق دهیم.

وی افزود: ما باید بتدریج، به طرف اینکه روابط دونفره زناشویی را تبدیل کنیم به پاسخ ها وخواسته های نیاز محور پیش برویم، چرا که این یک چارچوب درست رابطه زناشویی است.

مدرس این کارگاه آموزشی ادامه داد: انگیزه وقتی ایجاد می شود که یک فاصله درک شود، انگیزه هر رفتاری است که به رابطه، نیرو و جهت می دهد.

وی در پایان سخنانش، ” چگونه مسئولانه به نیازهای خود پاسخ بدهیم” و ” جستجوی نیازهای بحق خود بدون کوچکترین بی احترامی باشیم ” را از موضوع های کارگاه بعدی ذکر کرد.


depositphotos_78777050-stock-photo-career-choice-options.jpg

مشاوره شغلی ماهیتا مشابه سایر انواع خدمات مشاوره نظیر مشاوره ازدواج یا مشاوره بالینی است ولی آنچه که مشاوره شغلی را متمایز می کند، تلاش مشاور برای کمک به افراد است تا بتواند تصمیمات درستی در مورد انتخاب، حفظ و ارتقا شغل بگیرد.

مشاوران شغلی به افراد کمک می کنند تا علاوه بر بررسی و انتخاب شغلی که بیشترین کارآمدی و بنابراین رضامندی شغلی را فراهم می کند، بتوانند در آن شغل به خوبی عمل کرده و ارتقا یابند و یا حتی اگر لازم شد در داخل آن شغل تغییر موقعیت داده و گاه نیز به طور کلی شغل خود را با هدف بهبود شرایط تغییر دهند.

روانشناسان معتقدند که بین شغل و ویژگی های شاغل ارتباط وجود دارد. این بدان معناست که بهترین کارایی شغلی و بنابراین رضایتمندی از شغل در بین افرادی که ویژگی های شخصیتی شان با خصوصیات شغلی که دارند تناسب بیشتری دارد، دیده می شود.

سنجش شغلی:

از ابزارهای سنجش در فرایند مشاوره شغلی برای کمک به مراجع استفاده می شود تا بتواند تصمیم های واقع گرایانه تری در رابطه با شغلش بگیرد. به طور کلی این ابزارها به سه گروه تقسیم می شوند.

  • پرسش نامه های رغبت سنج(علاقه سنجی).
  • پرسش نامه های شخصیت
  • آزمون های قابلیت و توانایی

این پرسش نامه های رغبت یا علاقه مندی میزان علاقه ای که فرد به گروه های مختلف شغلی دارد را می سنجد.

بر اساس یکی از دسته بندی های رایج  از علاقه مندی های شغلی، شش گروه رغبت شغلی در بین افراد شناسایی شده است.

  • افرادی با علاقه مندی های واقعیت گرایانه
  • افرادی با ویژگی های جستجوگر یا بررسی کننده
  • افرادی با ویژگی های هنری
  • افرادی با جهت گیری و علایق اجتماعی
  • افرادی با ویژگی های تهور گرا
  • و بالاخره افرادی با ویژگی های عرف گرایانه

البته اغلب مردم عملا ترکیبی از این گرایش ها را دارا هستند و با این حال در یکی بیش از بقیه جلوه می کنند.

از آزمون های توانایی یا قابلیت نیز به منظور پیش بینی میزان قابلیت فرد برای موفقیت در یک گروه شغلی استفاده می شود.

استفاده از پرسش نامه های شخصیت نیز بر این فرض مبتنی هستند که برخی از شخصیت ها برای برخی از انواع شغل، تناسب بیشتری دارند و سازگاری شغلی بهتری را تامین می کنند. به عنوان مثال افراد برون گرا از مشاغلی که روابط اجتماعی، تنوع و هیجان بیشتری دارند بیش از افراد درون گرا لذت می برند.  یا اینکه افراد درون گرا معمولا به انتخاب رشته های تحصیلی و شغلی ای که کمتر به مراورده های اجتماعی و تنوع جویی نیاز داشته و بیشتر ابزاری یا انتزاعی هستند، علاقه نشان داده و در این مشاغل بهتر عمل می کنند.

فرایند مشاوره شغلی:

برای اینکه یک مشاور شغلی بتواند خدمتی حرفه ای در اختیار مراجع خود قرار دهد معمولا لازم است مراحلی طی شود:

  • ارزیابی کاملی از وضعیت سلامت روان فرد انجام شود
  • ارزیابی کاملی از سبگ شخصیتی فرد انجام شود.
  • ارزیابی کاملی از علایق و رغبت های شغلی فرد انجام شود
  • اطلاعات کاملی در مورد ویژگی های مشاغل مختلفی که فرد به آنها علاقه نشان می دهد در اختیار مراجع قرار داده شود
  • به فرد کمک می شود تا بتواند ارزیابی واقع بینانه ای از میزان انطباق ویژگی های شخصیتی اش با شغل با مشاغلی که بیشترین تناسب را با آنها دارد را به دست آورد.
  • با توجه به جمیع متغیر های مؤثر بر انتخاب و سازگاری شغلی مثل درآمد ، مسافت، آینده شغل از منظر تحولات اقتصادی اجتماعی و … به بهترین انتخاب ممکن دست بزند.

مشاوران شغلی، علاوه بر انتخاب شغل در کمک به افراد برای حفظ شغل و پیشرفت و ارتفا در آن نیز می توانند بسیار مفید باشند.

کمک به افراد برای سازگاری با ابزار، فرایندها و مقتضیات شغلی و نیز سازگاری بهتر با روسا، همکاران، زیردستان و ارباب رجوع یا خریداران خدمات و کالا نیز بخشی از خدماتی است که افراد می توانند از مشاوران شغلی دریاقت کنند.

گاه نیز افراد به دلیل ابتلا به بیماری ها جسمی یا روان شناختی، ممکن است در سازگاری شغلی مشکل جدی پیدا کنند. مشاوران شغلی در کمک رسانی تخصصی به این افراد می توانند بسیار مفید واقع شوند.

در برخی از مشاغل سخت یا مشاغلی که شرایط خاص آنها می تواند با نیاز های خانوادگی تداخل کند نیز مشاوران شغلی می توانند نقش بسیار مهمی در ایجاد سازگاری بهتر شاغل با خانواده ایفا کنند.

در عین حال  انطباق با برخی تبعات مشاغل سخت نظیر کار در محیط های  پر خطر یا پر استرس نیز می تواند در حیطه خدمات مشاوران شغلی قرار داشته باشد.

رشد شغلی شما یک فرایند مربوط به عمر شماست که چه بدانید چه ندانید از وقتی که متولد می شوید شروع می شود.

عوامل زیادی روی تحول شغلی شما موثر است ، شامل علایق شما، توانایی هایتان، ارزش ها و شخصیت تان و زمینه ی رشدی تان و محیطی که در آن زندگی می کنید. مشاوره ی شغلی، فرایند کمک به شماست تا بتوانید خودتان را بشناسید، دنیای کاری که قرار است در آن شاغل باشید بشناسید و بتوانید بر اساس ویژگی های شخصیتی ، تحصیلی تان بهترین انتخاب را برای اشتغالتان انجام دهید.

تحول حرفه ای، چیزی بیش از تصمیم گیری صرف در مورد رشته تحصیلی و نوع شغلی است که قرار است بعد از فارغ التحصیلی انتخاب کنید. واقعیت این است که رشد و تحول شغلی یک فرایند عمری است؛ به آن معنا که در کل دوران زندگی تان، شما و شرایطتان تغییر می کنند و به دنبال آن نیازها و مقتضیات شغلی تان هم تغییر خواهند کرد و شما ناگزیر از تصمیم های مکرر و مداوم در مورد شغل تان هستید. با این نگاه، شغل و زندگی یکی محسوب می شوند. به این ترتیب هدف مشاوره شغلی فقط کمک به تصمیم گیری شغلی درست برای نیازهای فعلی تان نیست بلکه به شما کمک می کند تا دانش و مهارت کافی برای تصمیم های شغلی موثر در مورد آینده زندگی تان نیز پیدا کنید.

چه انتظاراتی می توانید از مشاورتان داشته باشید؟

  • او به شما کمک می کند تا بفهمید که کی هستید و چه چیزی از رشته تحصیلی ، شغل و زندگی تان می خواهید.
  • او به مثابه فرد متخصصی برای شما ایفای نقش می کند که شما بتوانید با او در مورد افکار، ایده ها، احساسات ، علایق تان در زمینه های انتخاب شغلی و تحصیلی صحبت کنید. تا به این وسیله بتواند به شما کمک کند احساسات و افکارتان را در این زمینه ها بازشناسی، دسته بندی و قابل استفاده کنید.
  • به شما کمک می کند تا عواملی را که بر رشد شغلی تان، تاثیر مثبت می گذارند شناسایی کنید و بتوانید علایق، توانایی ها و ارزش هایتان را در این زمینه ارزشیابی کنید.
  • به شما کمک می کند تا بتوانید منابع معتبری را برای جمع آوری اطلاعات در مورد انتخاب شغل و ارتقا و توسعه شغلی، بدست آورید.
  • به شما کمک می کند تا بتوانید گام های بعدی را برای رشد شغلی و رسیدن به هدف های زندگی تان برنامه ریزی کنید.

چه کسانی به مشاوره شغلی نیاز دارند؟

از آنجایی که رشد و تحول شغلی یک فرآیند مداوم در طول زندگی است، مشاوره شغلی می تواند ، برای هر کس در هر سن و سالی و هر موقعیتی مفید باشد.

دانش آموزان دوره ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان، دانشجویان کلیه مقاطع دانشگاهی و حتی فارغ التحصیلان نیازمند این خدمات هستند. برخی از سوالات اصلی یا تعارض های جدی که ممکن است افراد برای پاسخ یابی و یا حل آنها به مشاوران شغلی مراجعه کنند، در زیر آمده است:

بررسی انتخاب های شغل و رشته
  • ” من نمی دونم با زندگی ام چی کار باید بکنم”
  • ” نمی دونم چه رشته ای را ادامه دهم”
  • ” من انتخاب های شغلی ام محدود است، اما روزهای سختی را برای انتخاب بین آنها می گذارنم”
  • ” من می دانم چه رشته را می خواهم، اما نمی دونم بعد از فارغ التحصیلی چه کار می تونم باهاش بکنم”
  • من می دونم چه کار می خواهم بکنم، اما مطمئن نیستم که این رشته بهترین رشته برای این کار باشه”
  • من می خواهم بدانم چه شغل هایی را با این رشته تحصیلی می توانم وارد شوم”
  • من حس نمی کنم که به اندازه کافی در مورد شغل های مختلفی که لازم است در باره شون بدانم ، می دانم”

 

حل تعارضات تحصیلی و شغلی
  • من موضوعات زیادی را دوست دارم، اما مطمئن نیستم کدام یکی از آنها آینده بهتری را دارد بنابراین دائم در حال تغییر رشته ام”
  • “هیچکدام از کلاس هایم را دوست ندارم و هیچکدام از رشته های تحصیلی هم خیلی من را به شوق نمی آورد”
  • ” من تجربه ی کاری خیلی زیادی دارم، و می خواهم یک مسیر شغلی جدید پیدا کنم که از همه مهارت هایی که دارم را بتواند به کار بگیرد.”
  • ” من را برای رشته ای که دوست داشتم واردش شوم نپذیرفتند، حالا چه کار می توانم بکنم؟”
  • “من رشته ام را خیلی دوست دارم اما این رشته بعدا برایم نون و آب نمی شه”
  • “من همیشه فکر می کردم می توانم – شوم اما وقتی وارد این رشته تحصیلی شدم ، فهمیدم اون رو دوست ندارم.”
  • “خانواده ام دوست دارند که من — شوم. اما من مطمئنم که آن را دوست ندارم”

و خیلی موارد دیگر…

 

خصوصیات مشاور شغلی؟

مشاور شغلی فردی است که حداقل دارای مدرک تحصیلی کارشناسی ارشد در رشته مشاوره با گرایش شغلی بوده و پس از کارآموزی نظارت شده زیر نظر یک متخصص مشاوره شغلی از “سازمان نظام روان شناسی و مشاوره کشور” مجوز فعالیت اخذ کرده است.

 

دکتر بهمن بهمنی؛ دکترای مشاوره، دانشیار و عضو هیئت علمی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی


کلیه حقوق این وب سایت مربوط به مرکز مشاوره معین می باشد.